گنجور

 
حزین لاهیجی

ما شکوه از آن زلف پریشان چه نویسیم؟

این قصه دراز است به یاران چه نویسیم؟

حیرت زدهٔ نامهٔ سر در گم خویشیم

شد نام فراموش، به پایان چه نویسیم؟

مضمون چو بود شوخ، دل سنگ خراشد

ما شرح جگر کاوی مژگان چه نویسیم؟

صد نامه نوشتیم و نخواندیم جوابی

ای عهد فراموش، ز پیمان چه نویسیم؟

خواهیم به نامت نظر غیر نیفتد

از رشک ندانیم به عنوان چه نویسیم؟

ما مشق جنون کردهٔ این دامن دشتیم

از ابجد طفلانهٔ یونان چه نویسیم؟

سامان سخن کو، دل ویران حزین را؟

بغداد خراب است به سلطان چه نویسیم؟