گنجور

 
حزین لاهیجی

عشاق تو را قافله سالار نگردیم

تا کشتهٔ مژگان سپهدار نگردیم

از نرگس مخمور تو ای شور قیامت

مستیم و چنان مست که هشیار نگردیم

جانا نظر پاک تر از آینه داریم

ظلم است که ما محرم دیدار نگردیم

در ناصیهٔ طالع ما نقش مرادی ست

آن نیستکه خاک قدم یار نگردیم

تا سر نشود خاک سر کوی تو ما را

در خیل شهیدان تو سردار نگردیم

تسلیم نماییم در اول نگهت جان

پروانه صفت گرد تو بسیار نگردیم

محو تو چنانیم که خون ریز نگاهت

گر بگذرد از سینه، خبردار نگردیم

ویرانهٔ عشق است حزین جان و دل ما

شرمنده ی غمهای وفادار نگردیم