گنجور

 
هاتف اصفهانی

چو عبدالباقی آن خان فلک قدر

که روی اوست چون گل زیب این باغ

جوان‌بختی که باغ دولت اوست

بود گر خوشتر از خلد برین باغ

به قمصر داد فرمان تا بسازند

یکی دلکش مقام دلنشین باغ

به فرمانش بنا کردند باغی

که چون آن نیست در روی زمین باغ

نه باغی بل بهشتی زیبد آری

چنان زیبا جوانی را چنین باغ

از آنش باغ عشرت جز همین باغ

که نبود جای عشرت جز همین باغ

غرض چون سبز و خرم گشت دادش

لقب دهقان گردون بهترین باغ

پی تاریخ سالش کلک هاتف

رقم زد (سبز بادا دایم این باغ)