محمود ترکاشوند
دنیا را به فال نیک گرفتم خداوندا
ز شرمم افتاد این فال که تنهام خداوندا
دیوانه من پی کی و کجا میگشتم پی همراه
ز ره این همراهی ندیدم جز تو خداوندا
همراه که نه صاحبم بودی و به دستت بودم ز هر راه
من ز دنیا اسیر و گیج پی چه میگشتم خداوندا
همرهانی پر هوس کج دار و مریض بی سود پر ضرر
آشنا هست که گاهی زیر پایم میزند گه به دارم میزند خداوندا
تو من را در رهی انگاشتی که سنگین نامی دارد
رهی پر پیچ و خم باشد صد بلا باشد خداوندا
ز میان آمده این فال که تقدیر است و باید
من ترسی ندارم باکم از نام والاست خداوندا
اگر این نام را در میان ما نبودش چه غوغا بود حالا
به دنیا مینشاندم رنگ تتهیر و تقوا را خداوندا
پاک جانان را به دنیا مینشاندم بهر خدمت
تو رو صد هزار شکرت که من را عنایت دادی خداوندا
ولی و اگر و اما نگویم به هر راهی که از تو رسد نیکوست
این نام خوبترین و بهترینها را بر من خرقه سیه نشاندی خداوندا
در ره عشق خودت یارا باش این سرشکسته بی پناه را
تو در جود کردم نامدارانی و خالق هفت آسمانی خداوندا
بر من بی خرد افزون کن این دیده بینا را تا بیراهه نروم
سروجانم فدایت همره من بودی همینجا تا ابد باش کنارم خداوندا
محمود ترکاشوند در ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱: