گنجور

حاشیه‌گذاری‌های رضا جباری

رضا جباری


رضا جباری در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:

اولا شعر به احتمال بسیاز زیاد و طبق نظر محققان برجسته زندگی و آثار عبید زاکانی اصلا متعلق به عبید نیست. ثانیا نظر خانم کیانا خزاعی در بالا درباره این که شعر هجویه اشعار فردوسی و حافظ است قانع کننده نیست. به صرف این که متوجه شباهت در فرم یا محتوای دو اثر شویم نمیتوانیم حکم به تأثیر یا تقلید یا هجوسازی یکی از دیگری کنیم. استفاده از الف اضافه در انتهای جمله یا مصراع انحصار به شعر فردوسی ندارد. بدتر از آن درباره تأثیرپذیری عبید از حافظ. این دو شاعر هم عصر بوده اند، حتی حافظ بنا به تخمین ها بیست سالی متأخر بوده. بر فرض که عبید حافظ و شعر او را می شناخته و بر فرض که این مثنوی متعلق به عبید باشد خانم خزاعی مدارکشان برای این که این شعر خاص تأثیر پذیرفته از آن غزل خاص حافظ است بسیار ضعیف است. آیا فقط به استناد شباهت کلی مضمونی آنها به این نتیجه رسیده اند؟ مسأله تزویر و ریا و استفاده سیاسی از آن مسأله ای عمومی در تاریخ اجتماعی ایران به ویژه در آن دوره بوده و هر انسان باشعوری در آن زمان می توانسته آن را درک کند. عبید نیازی نداشته که این مضمون را از حافظ بگیرد. آیا این مقدار ارتباط بین دو اثر کافی است که بگوییم موش و گربه spoof غزل حافظ است؟ البته ایشان در کشف روابط بین موش و گربه و غزل حافظ از این هم پبیشتر رفته اند و اعلام کرده اند که عبید هر بلایی خواسته سر غزل حافظ آورده و مثلا «میخانه» شعر حافظ را در شعر خود به «شرابخانه» تبدیل کرده. یعنی کلمه میخانه جز در شعر حافظ جایی به کار نرفته بوده؟ بقیه «بلا» هایی که عبید سر شعر حافظ آورده به نظر ایشان کدام است؟ برای نظریه پردازی ادبی مطالعات بیشتری لازم است. کار این قدرها ساده نیست که تا دو تا کلمه مشابه در دو تا شعر که تصادفی خوانده ایم پیدا کردیم بگوییم یکی از دیگری تأثیر گرفته یا spoof آن است. ضمنا اثر حافظ خود طنزآلود است. Spoof به معنی بازسازی یک اثر جدی در قالب هجوآلود و شوخی کردن با آن اثر است نه گرفتن مضمون یک اثر و تکرار آن در یک قالب کاملا مجزا

 

sunny dark_mode