مهراد کشاورز
مهراد کشاورز در ۲ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۷ - رفتن ذوالقرنین به کوه قاف و درخواست کردن کی ای کوه قاف از عظمت صفت حق ما را بگو و گفتن کوه قاف کی صفت عظمت او در گفت نیاید کی پیش آنها ادراکها فدا شود و لابه کردن ذوالقرنین کی از صنایعش کی در خاطر داری و بر تو گفتن آن آسانتر بود بگوی:
عرض سلام و ادب و احترام دارم ؛
با نهایت احترام خدمت اساتید بزرگ شعر و ادب فارسی، قبل از هر چیز بیان کنم که کلام من صرفا کلام من است و مخاطب خاص ندارد.
کلام مولانای جان، خلاف باور برخی از بزرگان، بسیار ساده و در مقابل بسیار پرمغز است.
مولانای جان در زمان زیست خود، در ضیافت الهی و در عرش پروردگار هستی حضور داشته و مشاهدات خود (نه تصورات) را به قلم تحریر درآورده است.
قاف همان کوه یکپارچه و بسیار مرتفعی است که دور تا دور زمین صاف و مسطح ما را پوشانده است و عظمت آن چندین برابر کوه های نزدیک ماست.
مولانای جان در جاهای دیگر نیز به ساختار زمین تخت، گنبد آسمان و آبهای بالای گنبد اشاره داشته که به عنوان مثال در یکی از آنها، راه و مسیر حضور در عرش خالق هستی را این چنین توصیف میفرماید:
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم ...
با این حال، توصیف ها و تفسیرهای غلط که سرچشمه از آموزه های غلط دوران تحصیل ما دارد، جایگزین زبان ساده و شیوای مولانای جان گشته.
ساده نگاه کنیم، معانی (رمز و رازها) در سادگی نهان شده است