گنجور

حاشیه‌گذاری‌های پیکو د پرسیا

پیکو د پرسیا


پیکو د پرسیا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۰ در پاسخ به طلائیان دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - مطلع سوم:

ذکر زیارت آستان نبی در مدینه است. می‌گوید که بنده ی او خاقانی در بارگاهش هم‌مقدار یک سگ تازی است، آفرین بر آن سگ تازی‌ای که اورا در حال پارسی خواندن دیده باشند.

در شاعر ضمن تکریم حضرت رسول و ابراز چاکریِ بارگاهش، خود را هم رده سگ که از پایین ترین جانورانست فرض گرفته و به دنبالش در تحسین خویش و این قصیده غرا می‌گوید که سگ تازی اگر شعر پارسی بخواند، شایسته تمجید است.

شاعر بسیار زیبا از پارسی (زبان شعرش) و تازی ( نوعی سگ شکاری بیابان های نجد و یمن که اعرابیان تربیت کرده و میفروختند) از پارادوکس بهره برده همچنین تکرار کلمات تازی و سگ هر دو به زیبایی بیت افزوده است. ضمن اینکه شاعر در اینجا به دشواری سخن گفتن فارسی در میان عربها کنایه ای هم دارد.

 

.... سگ تازی..... 

این نکته مهم را فراموش نکنید. ایرانیان به یمن و جنوب حجاز سرزمین تای (طایی)و هرچه را نسبتی با آنجا میداشت تازی میگفتند. (مثل رازی، مروزی، سگزی)

اسب تازی

مرد تازی 

زبان تازی

تازی به معنی اهل شبه جزیره العرب است. 

 

 

sunny dark_mode