گنجور

حاشیه‌گذاری‌های پژمان هزپی

پژمان هزپی


پژمان هزپی در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۹ در پاسخ به شهاب الدین صدر دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

متشکرم ،توفیق رفیقتان باد به طریق...

 

پژمان هزپی در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

البته بیت آخر معنی نصف مصراع اول(یفنیه ویردیه) یادم رفته بود که باید بعداز معنی هرکس را که هم و غم هست افزود:وغم او را(پیر و کنهسال )یا فانی ونابودش می کند وبر می گرداند(یعنی غم هی نابود وزنده اش می کند)، باید از قهوه وشربت دوست ومولای ما نوشیده ومست شود…

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۷:

البته بیت «عید هر کس آن مهی باشد که او قربان اوست/عید تو ماه من آمد ای شده قربان من» از ابیات دشوار مولانا ست که حقیر آن را چنین به منظور مولانادریافته ام: هر زمانی که معشوق و ماهروی هرکس درکنارش باشد[درحقیقت]عید وجشن او ست// ای آن کسی که نزدیک من شده (ودرکنار من آمده ای)،علت وباعث شادی وعید تو هم از جانب معشوق من [ درحقیقت معشوق مشترک هردوی ما که (خدا)ست] می باشد. یا : برگشت تو به پیش من [و دوستی تو بامن]،بمنزله آمدن معشوق و ماهروی من می باشد ( با برگشت خودتوماه زیبای من شده ای)...

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

باسلام باعنایت به روانی و وزن زیبای شعر که در بحررمل مثمن مخبون(۴فعلاتن) می باشد و متاسفانه در جایی از اینترنت معنای ابیات را نیافتم بر آن شدم که ابیات را معنی کنم... ۱- من نمی بخشم(یا عطا نمی کنم یاقسمت نمی کنم یا سوگند نمی خورم) مگر به کسانی (مردانی) که ما را تصدیق کنند(یابر ماببخشند،راستمان انگارندیا صدقات برمادهند)/من عشق نمی ورزم مگربه نمکین رویانی(زیبا رویانی) که به ماعشق می ورزند. ۲- پس آنها [ زیبا رویان]میل جوانی و نادانی کردند وماهم میل جوانی و نادانی کردیم،پس آنها آمدند سپس ما [هم]آمدیم(یا آنها بخشید ند سپس ما هم بخشیدیم)/برای آنها برتری (فضل،احسان،بخشش و فزونی واحسان)پیش ماست (آنها نزد ما برتر و بزرگوار ند)[پس دیگر] برای چه از ما پیشی وسبقت می گیرند؟! ۳-پس،گشودیم سیاهی چشمان را(یافتح وتصرف کردیم باغ ها را)وغنیمت گرفتیم راستی ها و درستی هارا(یا صدقات و بخشش‌ها را غنیمت گرفتیم)/ودزدیدیم دزدیده ها را زمانی که آنها ما را دزدیدند (یا آویختیم ،پوشیده شدیم آویخته ها،پوشیده ها را زمانی که آنها ما را پوشانیدندیاما را آویختند) ۴-پس پیروز شد یم بر دلها (قلب ها) و آگاه شد یم از ناپدید ها وغیب ها/پس خدا سیراب کرد؛چه سیراب کردنی چشمهایی را که به ما می نگریستند (یا خداوند به کلی سیراب کردچشمهایی[چشمه هایی]را که باقی جان ونفس های آخر ما بودند. ۵_بزرگی،عزت و رحجان از آن خداست یا فضل و برکت خدا به ما نازل وملحق شدوگرنه ما پرده دری (هتاکی,حقارت وخفت) کردیم و نابود و هلاک شدیم/پس گریختیم وترسیدیم ( رمیدیم) زمانی که آنها به ما رسیدند (پیوستند) ۶- برای من اگر ترس از خدا وپرهیز نباشد خداوند خشم و غصب می گیرد و حتما کم می شود/لزوما و حتما قدرت دید(توانایی دیدن چشمان) من کهنه و پاره و از بین می رود (بصیرت من از بین می رود) ۷-پس شراب تند [عرفانی] پیش آور که در [اعماق]جان ها روح ها جای دارد /وبا کاسه ها وجامهایی از آن از جهت روزی وبهره ما را سیراب گردانید....

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:

البته منظور از بوعلی سینا در این ابیات وابیات مشابه  اندیشه های فلسفی است نه شخص خاصی مثل ابوعلی سینا که به نماد فلسفه و منطق مشهور شده است که مولانا فلسفه را در مراحل پایین از شناخت حقیقت ولنگان می پندارد.اشکالی که بر این ابیات وارد است اغراق مولانا در وصف عثمان می باشد که با اغماض از عملکرد ضعیف عثمان او را تا حد عارف والایی بالا برده و پایین نیاورده است!!...

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۷ در پاسخ به فاطمه علیان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

با سلام ساقی اعراب تقدیری می پذیرد و در این بیت خبر بدر می باشد که تقدیرا مرفوع است و کاملا درست است

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۴ در پاسخ به شهاب الدین صدر دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

التماس دعا

 

پژمان هزپی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

باسلام با عنایت به نبود معنی شعر عربی فوق در اینترنت وجایی دیگر بر آن شدم این غزل شیوا را نیز به فارسی برگردانم.

وزن شعر(مفعول و مفاعیلن/مفعول و مفاعیلن)وزن دوری ؛بحر هزج مثمن اخرب می باشد

۱-دنیا از شدت وتیزی نور شراب ما قطعاً روشن می شود /ماه بدر فردا ساقی ما وستارگان خوشه پروین پیاله [های] ما خواهند بود.

۲- دل سپردن و محبت(کودکی وسادگی) ایمان من است و انزوا وعزلت گوشه گیری گلزار و بوستان من/درخت زاران(روییدن گاه درختان) همنشینان من و گل سرخ چهره روی ماست.

۳-هرکسی که عشق دارد (عاشق هست) [هر] مجلس ومحفلی جایگاه اوست / [درحالیکه] برای کسی که عقل دارد(عاقل) است فقط او و فقط ما هستیم [ جایگاه ومحفلی ندارد؟!]

۴-هرکسی را که خانه اش تنگ و تشنگی اش آتشین است/به چشمه ای هدایتش می کنی که سیراب باز می گردد.

۵-آن کس که چشمی [غیر از دیدن دوست]ندارد،از غیب از چشم [دل] بینا می شود/پس با شوق و اشتیاق به خدمت دوست و مولای ما می آید.

۶-ای روزگار وزمانه آیا به غیر از شمس تبریزی و بالاتر از او /کسی را از انسانهایت [می توانی] به ما (به عنوان انسان برتر)نشان دهی؟!(کسی که

  مثل شمس یا بالاتر از او باشد را میتوانی به بشر نشان دهی؟) 

۷-خوش به حالت ای هدایت یافته ای که از استقامت و مقاومت پژمرده وخسته ای/تو که از صورت[ظاهر]ما روی بر گردانده ای/چگونه درمی یابی (درک خواهی کرد) معنای مارا(باطن ما را هرگز درک نخواهی کرد)

۸-هر کس را که هم وغم هست (غمگین و افسرده)هست/ پس باید از [شربت] وقهوه دوست و مولای ما بنوشد ومست شود [تاشادی و نشاط یابد]

 

sunny dark_mode