گنجور

حاشیه‌گذاری‌های شهیاد شرقی

شهیاد شرقی


شهیاد شرقی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:

عبوس زهد به وجه خمار ننشیند

 نظرات را خواندم و بسیار استفاده کردم اما هنوز  در ذهن من مفهوم مصرع این است.

ترشروییِ حاصل از زهد مثل خماریِ حاصل از مستی نیست که فروکش کند

 

شهیاد شرقی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون:

در بیت
او گرچه نشانه گاه درد است
آخر به چو من زنست مرد است
شاید باید چنین باشد:
آخر نه چو من زن است. مرد است.
مرجع: کتاب سیمای دو زن سعیدی سیرجانی

 

شهیاد شرقی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

سلام
برای من که فقط به شعر و ادبیات علاقه دارم و تحصیلات ادبی ندارم خواندن حاشیه های شعر و استدلالهایی که صاحب نظران برای روشن کردن زوایای دیگری از ساختار ادبی و معنی و مفهوم یکپارچه شعر میکنند بسیار آموزنده است
اینکه نهایتا چه کلمه ای انتخاب شود ممکن است با سلیقه شعر من همخوانی نداشته باشد اما همین که با دیدن یک کلمه عجیب به حاشیه رجوع میکنم و چیزهای زیادی یاد میگیرم خیلی عالی است.
گنجور را دوست دارم که اینقدر وسیع مردم را با ادبیات و زبان خودشان آشنا میکند

 

شهیاد شرقی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

سلام
به نظر من از بند "تو مپندار که ..." میتوان ضمیر تو را به خود شاعر نسبت داد. به این ترتیب که چون در بندهای قبل گله از معشوق تمام شده و شاعر در فکر خودش قصد کرده به عیش با دیگران مشغول شود میتوان چنین تصور کرد که باز از قصد خود پشیمان شده و از این بند تا انتها به نصیحت کردن خودش پرداخته و به این ترتیب ای پسر هم به خودش اشاره دارد این موضوع را از این جهت نگفتم که اثبات کنم معشوق مرد نبوده است بلکه دقیقا از این بند کمی گیج شدم که از نظر معنایی چرا دوباره به گلایه و سرزنش معشوق باز گشته است در حالی که انتظار داریم شکایت از معشوق پایان یافته باشد

 

sunny dark_mode