گنجور

حاشیه‌گذاری‌های علی

علی


علی در ‫۱ سال قبل، چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:

 

برداشت حقیر از دو بیت اول به شرح زیر است:

گفتا تو از کجایی کآشفته می‌نمایی  گفتم منم غریبی از شهر آشنایی

به نظر بنده در اینجا شهر آشنایی یعنی شهر افرادی که محرم اسرار و اشنا به رازهای هستی هستند و  بنابراین او در پاسخ، خود را تازه واردی از این شهر معرفی می کند که هنوز به اسرار واقف نیست یا چون غریبه است هنوز هیچ سری به او گفته نشده و کاملا بی بهره است.

گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری  گفتم بر آستانت دارم سر گدایی

در ادامه از او پرسیده می شود: تویی که از راز خبر نداری(یا تویی که با بی پروایی قدم به این وادی گذاشته ای) مقصود، هدف و تقاضایت چیست؟ و پاسخ میدهد من در این وادی فرد بی بهره ای(گدا) هستم و آمده ام تا اندکی هم به من مرحمت کنید تا بی نصیب نباشم.

بعد از آن هست که در ابیات بعد دو نکته به او عرضه می شود. اول اینکه گفته می شود که از قید و بند خود رها شود(اعمالی که انجام می دهد به خاطر رسیدن به سود شخصی و یا پرهیز از زیان نباشد) که رستگاری در همین گذشتن از خود است. دوم اینکه زهد و پارسایی به تنهایی ارزش بسیار ناچیزی دارد بلکه باید در متن امور قرار گرفت. با یک جا نشستن و توبه کردن و بی عملی، نه دردی از خود دوا می کنی نه از دیگران. 

 

 

 

علی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - دریغا کو مسلمانی:

در مورد بیت : ز شرعست این نه از تنتان درون جانتان روشن ز خورشیدست نز چرخست جرم ماه نورانی
این طور برداشت میشه که شاعر معتقد بوده که دلیل نورانی بودن ماه تابش خورشد است.

 

sunny dark_mode