گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مرتضی چوپانکاره

مرتضی چوپانکاره


مرتضی چوپانکاره در ‫۱۱ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

با توجه به مفهوم و تصویری که شاعر ارائه کرده است ، چهار مصرع اول ، جملاتی استفهامی اند و نه اِخباری . پس لازم است که در انتهای هر کدام ، علامت سوال گذاشته شود و در قرائت هم موضوع رعایت شود . شاعر در واقع تشبیهی از دگرگونی وضعیت در فضا و مکان را  برای آمدن " حریف " ارائه کرده تا احساس خویش را بهتر بنماید . یعنی چنین نیست که در واقعیت امر ، صبح از پرده به در آمده باشد ، یا آه سحر برخاسته باشد ، یا کسی مشغول بیختن ( الک کردن ) مُشک باشد ؛ بلکه همه این ها ، تصاویری اند که در ذهن شاعر با آمدن یار نقش بسته است .

 

با سپاس ، مرتضی چوپانکاره،  مشهد 

 

مرتضی چوپانکاره در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:

برخی از اتهامات اهل تشرع به خیام در زمان خود او هم به فراوانی وجود داشته.او را به اصطلاح فلسفی می دانستند.فلسفی بودن در آن زمان در میان اهل شریعت معادل زندیق بودن یا کافر و مشرک بودن پنداشته می شد.البته در دوره معاصر هم در میان برخی فقیهان همچنان فلسفه علمی است که به سبب چون و چرا کردن در هستی ، مکروه ، بلکه حرام شمرده می شود.این موضوع به تفصیل در کتاب " عارف و صوفی چه می گویند " به قلم فقیه و عالم و زاهدی همچون مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی رحمت الله علیه ابراز شده. ایشان هم مثل بسیاری از اساتید و فقهای حوزه علمیه مشهد ، روی خوشی به فلسفه و فیلسوفان نشان نمیداد.از این دست مخالفت ها در تاریخ علم در کشور ما فراوان بوده است.از بارزترین آنها رفتار برخی مراجع و مجتهدین طراز اول با ملا صدرا بو د که وی را از حوزه درسی اصفهان آواره روستای قهک قم کرد.در عصر معاصر هم مخالفت های برخی مراجع نسبت به درس های فلسفی مرحوم علامه طباطبایی و حتی بی عنایتی آنان به تفسیر معروف "المیزان" ایشان بود.این فشارها در دوره خیام بسیار زیاد بود ؛ آنچنانکه خیام بالاجبار کم صحبت می کرد و در رباعیات خویش هم با رمز وراز سخن می گفت.اما وقتی از مخالف خوانی های فراوان نسبت به خود به تنگ آمد ، یک بار آشکارا در یک رباعی پاسخ اتهام زنندگان را چنین گفت : دشمن به غلط گفت که من فلسفی ام ایزد داند که آنچه او گفت نیم. این پاسخی روشن از جانب خود خیام است به اتهامات فلسفی ( بی دین بودن ) او .حال آن دوست عزیز که "تصور"فرموده اند که خیام اگر الآن خود حضور داشت به نماز خوان بودن خویش می خندید مقایسه نمایند که پاسخ خود خیام باید مستند فرض شود یا تصور ایشان. جسارتا عرض شد.

 

مرتضی چوپانکاره در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

مصرع اول این غزل در نسخه هایی دیگر چنین است: "ما برآریم شبی دست و دعایی بکنیم" به نظر می رسد که این ضبط زیباتر باشد.

 

sunny dark_mode