گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امیر علی نژاد خرم

امیر علی نژاد خرم


امیر علی نژاد خرم در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:

دربارهٔ موقعیت جغرافیایی مازندران شاهنامه اختلاف نظر وجود دارد به طوری که برخی آن را مطابق با استان مازندران کنونی در شمال ایران یا همان طبرستان نمی‌دانند. این در حالیست که برخی مانند فریدون جنیدی مازندران را همان طبرستان می‌داند/ 

ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مازندران را بخشی از طبرستان معرفی می‌کند و می‌نویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دیناره‌جاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه روده‌سر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان می‌باشد و از طرف غربی ملاط می‌باشد. حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان می‌گفتند شرقی دیناره جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، گرگان و مازندران هر دو را در بر می‌گرفت. گای لسترنج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی مینویسد: طبرستان و مازندران مترادف و به یک معنی بودند، اما در همان حال که اسم طبرستان بر تمام نواحی کوهستانی و اراضی پست ساحلی اطلاق میشد اسم مازندران بر منطقه اراضی پست ساحلی که از دلتای سفیدرود تا جنوب خاوری بحر خزر امتداد دارد اطلاق می‌گردید. غلام‌رضا پیروز مازندران شاهنامه را همان مازندران فعلی معرفی می‌کند و مینویسد: مازندرانی که فردوسی آن را می‌شناخته، مازندران فعلی و طبرستان بوده است. سرزمین دیوان با فرهنگ و جنگجو که در برابر اقوام مهاجم آریایی به حراست و صیانت از زادبوم خود پرداختند و از سوی آریاییان مزدیسنا با صفات پلشت و پلید متصف شدند. حسین کریمان هم در کتاب پژوهشی در شاهنامه، اعتقاد دارد که دو مازندران وجود داشت که یکی از آن‌ها در حدود یمن و مصر و شام و دیگری در قسمت‌های شمال هندوستان بود و احتمال می‌دهد مازندرانی که در شاهنامه است همان مازندرانی است که در حدود شام و یمن و مصر قرار داشت.

 

 

 

امیر علی نژاد خرم در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:

با سلام، مصرع اول «رُخَت» باید جایگزین «رخ» بشه: 

ریزم ز مژه کوکب، بی ماهِ رخت شب ها

تاریک شبی دارم، با این همه کوکب ها

 

sunny dark_mode