گنجور

 
سید حسن غزنوی

ما را به همه عمر سلامی نکند دوست

تمکین درودی و پیامی نکند دوست

آید بر ما گه گه از روی ترحم

بنشیند و بسیار مقامی نکند دوست

صد عشوه و صد نادره و بذله بگویم

در پیش من آغاز کلامی نکند دوست

من بسته میان خدمت او را و مرا هیچ

یک روز گرامی چو غلامی نکند دوست

کرده ست مرا بنده و بس در عجبم من

کین بنده مسکین را نامی نکند دوست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode