ای دل ز می غرور مستی تا کی
وی مرغ هوای عرش پستی تا کی
همکاسه روح القدسی، بهر دو نان
دیوی و ددی و سگ پرستی تا کی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای دل ز می غرور مستی تا کی
وی مرغ هوای عرش پستی تا کی
همکاسه روح القدسی، بهر دو نان
دیوی و ددی و سگ پرستی تا کی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و دغدغههای روحانی خود اشاره میکند. او از دل میخواهد که غرور و مستی از نوشیدن می را کنار بگذارد و از حالتی از خود فرودستی دست بردارد. همچنین به انتقاد از کسانی میپردازد که به چیزهای پستتر از حقیقت و معنویت (مانند دوستی با دیو و سگ) مشغولند و میپرسد که تا کی باید در این وضعیت بمانند. به طور کلی، شاعر به جستجوی تعالی و فرار از مادیات و تعلقات دنیوی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، تا کی میخواهی از مستی و غرور درون خود لذت ببری؟ تا کی میخواهی در آرزوی چیزهای بزرگ و نجیب بمانی در حالی که به چیزی پست و پایینتر چسبیدهای؟
هوش مصنوعی: این شعر به نقد و اعتراض به برخی از رفتارها و باورهای نادرست میپردازد. شاعر به افرادی اشاره دارد که به پرستش موجوداتی نامشروع و ناپسند، مانند دیوان و حیوانات، میپردازند. او به این موضوع میپردازد که این نوع پرستش و اتحاد با موجودات نادرست چه زمانی ادامه خواهد داشت و به نظر میرسد که از این وضعیت ناراضی و خشمگین است. در واقع، اثر به نوعی دعوت به تفکر و بازنگری درباره باورها و رفتارهای نادرست است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل زشراب جهل مستی تا کی
وی نیست شونده لاف هستی تا کی
گر غرقهٔ بحر غفلت و آز نهای
تردامنی و هواپرستی تا کی
ای دل، ز شراب جهل، مستی تا کی؟
وی نیست شونده، لاف هستی تا کی؟
ای غرقهٔ بحر غفلت، ار ابر نهای
تر دامنی و هوا پرستی تا کی؟
ای دل زشراب جهل مستی تاکی
وای مست شونده لاف هستی تاکی
وای غرقهٔ بحر غفلت ار ابر نئی
تر دامنی و هواپرستی تاکی
تا کی فیّاض ترک مستی تا کی!
زاهد چو نیی تو، بتپرستی تا کی!
این بار گران زور دگر میخواهد
عجز تو و طمطراق هستی تا کی!
از جام وصال غیر و مستی تا کی
وز هجر من و محنت هستی تا کی
ای بخت زبون اینهمه کوتاهی چند
ای طالع دون اینهمه پستی تا کی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.