گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

آن را که دلش خانهٔ توحید بود

در کون و مکان طالب تجرید بود

وآن را که شب و روز بود بر در او

شبها همه قدر و روزها عید بود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
فصیحی هروی

شوخی که گلش بهار امید بود

با تنباکوش الفت جاوید بود

هم عارض خورشید بپوشد از ناز

ز آن ابر که خانه‌زاد خورشید بود

قدسی مشهدی

دل را به دعای تو صد امید بود

با لطف تو چشم ثمر از بید بود

گر پیروی تو می‌کنم، معذورم

شک نیست که صبح، پیر خورشید بود

حزین لاهیجی

ای آنکه غم تو عیش جاوید بود

جاوید، نوید وصلت امّید بود

فرماندهی کشور خوبی از توست

بازیگر میدان تو، خورشید بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه