قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۰

از نور رخت، سها چو خورشید بود

آن کش تو نه ای امید، نومید بود

تو عین بقا و دیگران محض فنا

هرکی به تو زنده گشت، جاوید بود