بهتر ز نبی ز سر حق آگه کیست
ای دوست چنان زی که رسولالله زیست
پیغمبر ما ز رفرف آمد رنگین
صوفی تو بگو دعوی بیرنگی چیست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
بهتر ز نبی ز سر حق آگه کیست
ای دوست چنان زی که رسولالله زیست
پیغمبر ما ز رفرف آمد رنگین
صوفی تو بگو دعوی بیرنگی چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به اهمیت پیروی از زندگی پیامبر اسلام اشاره میکند و از دوست میخواهد که همانند رسولالله زندگی کند. او همچنین به تمایز بین حقیقت و ظاهرفریبی اشاره دارد، زیرا پیامبر از عالم رنگین این دنیا به آسمان رفته است. شاعر از صوفی میخواهد که توضیح دهد ادعای بیرنگی و دوری از ظاهر چیست، در حالی که پیامبر به وضوح از زیباییها و جلوههای دنیا بهرهمند بود.
هوش مصنوعی: ای دوست، بهتر است که از حقیقت و بصیرت آگاه باشی، همانطور که پیامبر زندگی کرد. لذا راهی را در پیش بگیر که او در پیش گرفت.
هوش مصنوعی: پیامبر ما از آسمان با زیبایی خاصی آمد، حالا تو، صوفی، بگو چرا ادعای بیرنگی داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی
کو را بمراد دیگری باید زیست
امروز به شهر حسن همنام تو نیست
عاشق همه زیر سایه بام تو نیست
ای دوست ندانی که دلارام تو کیست
ای عشق نه آگهی که در دام تو کیست
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
چندان چشمم که در غم هجر گریست
هرگز گفتی گریستنت از پی چیست
من خود ز ستم هیچ نمیدانم گفت
کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست
دشمن چو بدانست که : احوالم چیست
بر تلخی زندگانی من بگریست
بدحال تر از من اندرین عالم کیست ؟
در آرزوی مرگ همی باید زیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.