این سه نوع از آتش روحانی بشناختی اکنون بدان که این آتش عظیمتر از آن باشد که بر کالبد بود و کالبد را از درد آگاهی نبود تا اثری به جان نرسد، پس درد آن کالبد به جان رسد و بدان عظیم گردد، پس آتش و دردی که از میان جان بیرون آید، لابد عظیم تر بود و این آتش از میان جان برخیزد، از بیرون در نیاید.
و علت همه دردها از آن بود که چیزی که مقتضی طبع وی بود، ضد وی بر وی مستولی شود و مقتضی طبع کالبد آن است که این ترکیب با وی بماند و اجزای وی مجتمع باشد و چون به جراحت از یکدیگر جدا شود، ضد وی پدید آید و دردمند شود، و جراحت یک جای را از یکدیگر جدا کند و آتش در میان همه اجزا در شود و از یکدیگر جدا کند، پس از هر جزوی دردی دیگر یابد و بدین سبب درد آتش صعبتر بود پس آن چیزی که مقتضی طبع دل بود، چون ضد وی متمکن شود، درد آن در میان جان عظیم تر باشد.
و مقتضی طبع دل، معرفت حق است و دیدار وی و چون نابینایی که ضد آن است از وی متمکن شود، درد آن را نهایت نباشد و اگر نه این استی که دلها در این عالم بیمار شود، پیش از مرگ هم در این درد نابینایی بیافتی، ولکن چنان که دست و پای تاسیده شود، و خدری در وی پدیدار آید تا اگر آتش به وی رسد در حال بنداند، چون خدر از وی بشود و در آتش بود، به یک راه دردی عظیم بیابد همچنین دلها در دنیا تاسیده باشد و این خدر به مرگ بشود، به یک راه این آتش از میان جان برآید و این از جای دیگر نیاید، خود با خویشتن برده است و در درون وی بود ولکن چون علم الیقین نداشت وی را ندید، اکنون که عین الیقین شد بدانست، «کلالو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم»، این بود.
و سبب آن که شریعت دوزخ و بهشت جسمانی را شرح و وصف بیش کرد، آن بود که آن همه خلق بشناسند و فهم کنند، اما این سخن فراهر که بگویی آن را حقیر داند و صعبی و عظمت آن را درنیابد چنان که اگر کودک را گویی، «چیزی بیاموز؛ اگر نیاموزی، ولایت و ریاست پدر تو بر تو نماند و از آن سعادت دور مانی» این خود فهم نکند و در دل وی عظیم نیاید، اما اگر گویی، «استاد گوش تو بمالد» ازاین بترسد که آن فهم کند و چنان که گوشمال استاد حق است و آتش بازماندن از ریاست پدر حق است کودکی را که ادب آموزد، همچنین دوزخ جسمانی حق است و آتش محروم ماندن از جمال حضرت الهیت حق است و دوزخ جسمانی در این دوزخ محروم ماندن، چون گوشمالی بیش نیست در جنب بازماندن از ولایت و ریاست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع آتش روحانی و درد ناشی از آن میپردازد و میگوید که این آتش بزرگتر از دردهای جسمی است. درد واقعی زمانی رخ میدهد که چیزی که با طبیعت انسان سازگار است، تحت تأثیر یک نیروی مخالف قرار گیرد. برای مثال، جسم انسان زمانی دچار درد میشود که اجزای آن از هم جدا شده و به هم آسیب برسد. در مورد روح، درد ناشی از دوری از معرفت حق و عدم درک الهیات است. این درد بسیار عمیقتر و شدیدتر از درد جسمانی است و در اثر فقدان اتحاد با حقیقت و علم به وجود میآید. همچنین، نویسنده اشاره میکند که بیان بهشت و دوزخ به دلیل فهم و درک عموم مردم است؛ چرا که فهم عمیقتر و روحانیتری از این مفاهیم برای همه ممکن نیست. در نهایت، آتش روحانی را میتوان به نوعی آموزش یا هشدار تشبیه کرد که هدفش آگاه ساختن انسان از محرومیتهایش از الویت الهی است.
هوش مصنوعی: این سه نوع آتش روحانی را بشناس. اکنون متوجه شو که این آتش به قدری بزرگتر از آنچه در جسم وجود دارد، هست که جسم قادر به درک درد آن نیست و به همین دلیل، اثر و صدمهای به روح نمیرسد. اما وقتی درد جسم به روح برسد، بزرگ و شدید خواهد شد. بنابراین، آتش و دردی که از عمق روح سرچشمه میگیرد، قطعاً بزرگتر از آنچه است که از بیرون به وجود آید. این آتش تنها از درون روح برمیخیزد و از بیرون به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: علت تمام دردها از اینجا نشأت میگیرد که چیزی که با طبیعت آدمی سازگار است، بر او غالب میشود. طبیعت بدن ایجاب میکند که اجزای آن به هم پیوسته و در کنار هم باقی بمانند. زمانی که جراحتی باعث جدایی این اجزا شود، چیزهایی که با بدن سازگار نیستند، وارد عمل شده و ایجاد درد میکنند. جراحتها معمولاً یک ناحیه را از دیگر نواحی جدا کرده و باعث ایجاد التهاب و جدایی بیشتر بین اجزا میشوند. هر جزء بدن به نوبه خود دچار درد میشود و به همین دلیل درد ناشی از التهاب بسیار سختتر است. همچنین، زمانی که چیزی که با طبیعت دل سازگار است، تحت تأثیر چیزی متضاد قرار گیرد، درد آن تأثیر بیشتری بر جان خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: طبیعت دل به سمت شناخت حق و دیدن او گرایش دارد. اگر کسی از این مشاهده محروم بماند، همیشه احساس درد میکند. این درد همچون نابینایی است که در آن، فرد نمیتواند زیباییها را ببیند. در این دنیا، دلها بیمار میشوند و مردهها به این کوری گرفتار میشوند. شبیه به اینکه وقتی اعضای بدن آسیب میبینند، در ابتدا درد را احساس نمیکنند، اما وقتی درد برمیخیزد، بسیار شدید و آزاردهنده است. دلها نیز در دنیا دچار آسیبهایی میشوند که پس از مرگ آنها را متوجه میشوند. این درد، ناشی از عدم آگاهی و شناخت کامل است. در واقع وقتی فرد به حقیقت و واقعیت نزدیک میشود، متوجه میشود که آن احساسات و دردها از درون خود او بودهاند و تا زمانی که علم واقعی نداشته باشد، نمیتواند آنها را درک کند. در نهایت، زمانی که به یقین برسد، میفهمد که در زندگیاش چه چیزهایی را از دست داده و چه واقعیتی را با خود دارد.
هوش مصنوعی: شریعت درباره دوزخ و بهشت جسمانی به تفصیل صحبت کرده تا همه مردم آن را بشناسند و درک کنند. اگر کسی به کودک بگوید که باید چیزی یاد بگیرد وگرنه از حمایت و ریاست پدرش محروم میشود، کودک نمیتواند عمیقاً درک کند و برای او مفهوم بزرگی ندارد. اما اگر به او بگویند که معلمش او را تنبیه میکند، او از این موضوع ترسیده و به ماهیت آن پی خواهد برد. تنبیه استاد حقی است و همچنین دور ماندن از ریاست پدر نیز حقی بزرگ است. در واقع، عذاب جسمانی دوزخ نیز به نوعی شبیه به تنبیه است و با محرومیت از زیبایی الهی معادل است. در این راستا، عذاب جسمانی فقط بخشی از مفهوم واقعی دور ماندن از مقام والای الهی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.