گنجور

 
غزالی

چون به میقات رسد که قافله از آنجا احرام گیرد، اول غسل کند و موی و ناخن بازکند، چنان که جمعه را گفتیم، و جامه دوخته بیرون کند و ازاری و ردایی سپید بربندد و پیش از احرام بوی خوش به کار دارد چون برخیزد که بخواهد رفت، شتر برانگیزد و روی به راه آورد و نیت حج کند و به زبان بگوید، «لبیک، اللهم لبیک، لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمه لک و الملک، لا شریک لک» و همچنین این کلمات را به آواز عادت می کند و هرکجا بالایی و نشیبی باشد و هر کجا قافله به زحمت به هم می آیند گوید و چون به مکه نزدیک رسد غسل کند.

و در حج نه سبب را غسل سنت است: احرام را و دخول مکه را و طواف زیارت را و وقوف به عرفه را و مقام به مزدلفه را و سه غسل برای سنگ انداختن سه جمره و طواف و داع را و اما رمی را به جمره العقبه غسل نیست.

پس چون غسل کند و در مکه شود و چشمش بر خانه افتد و هنوز در میان شهر باشد، بگوید، «لااله الاالله والله اکبر، اللهم انت السلام و منک السلام و دارک دارالسلام، تبارکت ربنا یا ذالجلال و الاکرام اللهم هذا بیتک عظمته و کرمته و شرفته، اللهم فزده تعظیما وزده تشریقا و تکریما و زده مهابه، وزدمن حجه برا و کرامه اللهم افتح لی ابواب رحمته و ادخلنی جنتک و اعذنی من الشیطان الرجیم» آنگاه در مسجد شود، از باب بنی شیبه، و قصد حجر الاسود کند و بوسه دهد و اگر نتواند به سبب زحمت دست به وی برنهد و بگوید، «اللهم امانتی ادیتها، و میثاقی تعاهدته، اشهدلی بالموافاه» پس به طواف مشغول شود.