گنجور

 
غزالی

بدان که شش نوع زکوه واجب فریضه است:

نوع اول

زکوه چهارپایان

و آن شتر و گاو و گوسفند است، اما در اسب و خر و دیگر حیوانات زکوه نیست و این زکوه به چهار شرط واجب آید:

شرط اول آن که علفی نباشد، بلکه به چراگاه بود تا بروی مونت بسیار نرود اگر در جمله سال چندانی علف دهند که آن را مونتی شمرند، زکوه بیفتد.

شرط دوم آن که یک سال در ملک وی بماند اگر در میانه از ملک وی بیرون شود زکوه بیفتد، اما نسل و نتاج مال، اگرچه آخر سال آمده باشد در حساب گیرد و زکوه واجب آید به تبعیت اصل مال شرط سیم آن که بدان مال توانگر باشد و در تصرف وی بود، اما اگر گم شده باشد یا ظالمی از وی ستده باشد، بر وی زکوه نباشد، مگر که جمله هر فایده که از وی حاصل آمده باشد به وی رسد، آنگاه زکوه گذشته واجب آید و اگر کسی چندان که مال دارد وام دارد، درست آن است که بر وی زکوه نبود که وی به حقیقت درویش بود.

شرط چهارم آن که نصابی باشد که بدان مقدار توانگر باشد که از مقدار اندک توانگری حاصل نشود.

اما شتر، تا پنج نشود زکوه واجب نیاید و در پنج یک گوسفند واجب آید و در ده شتر دو گوسفند واجب آید و در پانزده سه گوسفند و در بیست چهار و این گوسفند یکساله کم نشاید و اگر بز بود دوساله کم نشاید چون بیست و پنج شتر شود، شتری یک ساله ماده واجب آید اگر ندارد دو ساله نر به جای وی بایستد و تا سی و شش نشود، هیچ چیز واجب نیاید و در سی و شش ماده دو ساله واجب آید و در چهل و شش ماده سه ساله و در شصت و یک ماده چهار ساله و در هفتاد و شش دو ماده دو ساله و در نود و یک دو ماده و یک دو ماده سه ساله و در صد و بیست و یک سه ماده دو ساله و پس از این حساب قرار گیرد، در هر پنجاهی سه ساله ماده و در هر چهلی ماده دو ساله.

اما اگر گاو در وی هیچ چیز واجب نشود تا سی نشود، آنگه در وی یکساله ای واجب شود و دو چهل دو ساله ای، و در شصت دو یکساله و پس از این حساب قرار گیرد، در هر چهل دو ساله ای و در هر سی یکساله ای.

اما گوسفند، در چهل یکی و در صد و بیست و یک دو و در دویست و یک سه و در چهارصد چهار و پس از این حساب کند و در هر صدی یکی و یکساله کم نشاید، و چون دو کس گوسفند در هم آمیخته دارند و هر دو از اهل زکوه باشند که یکی کافر یا مکاتب نباشد، هر دو چون یک مال باشند تا اگر دو چهل بیش ندارند، بر هر یک نیم گوسفند واجب آید و اگر صد و بیست دارند هر دو به هم یک گوسفند کفایت بود.