شمارهٔ ۱۲۰ - رقیمه ای است از قائم مقام به فاضل خان گروسی
یار عزیز و دوست موافق را که قدرش مجهول است و مثلش معدوم، معلوم باد: که این چند سطر از منزل هشتمین خلخال در منتصف شهر حال مسطور میشود و هیچ مطلب و منظور ندارم جز این که بالمره از مصاحبت و مجاورت شما باز نمانم. اگر حضورا نشود بالغیاب، اگر لسانا نشود بالکتاب. مثل صلوه فریضه که اگر قائما متعذر باشد بالقعود و اگر تنطق ممکن نباشد بالاشاره، حسن عمل آن است که بشوق خاطر باشد، نه تکلیف شارع چنان که فرمودند: قره عینی فی الصلوه نه ماها که اگر بکنیم واجبی ازگردن میاندازیم و حال آن که هرگز نمیافتد زود است خواهی دید که این نمازهای دروغی را چه طور گرز آتشین کرده بر سر و مغز قرمساق ها میزنند.
رندانه بیا شو راست هم بی کژ و هم بی کاست
نه هم چو ریاکاران گه راست و گه خم باش
خدا داند که این نمیقه را بشوق خاطر نگاشتم، قشر قاسر نداشتم؛ بل شغل شاغل داشتم. مائه الف او یزیدون.
همین که رضاخانی آمد و همدان میرفت بی خود و بی اختیار از همه باز آمدیم و با تو نشستیم، خوشه ایام بهار امسال که از همین سر چم و زنجان میگذشتیم؛ رو بهمدان میآمدیم امید دیوار بود نوید وصال میرسید، هوای صحبت در سر، شوق فطری در دل.
ریگ آموی و درشتی های آن
زیر پایم پرنیان آید همی
حالا نمیدانم کجا میرویم چه خبر است دنیا چه روش بالاست؟ سر فتنة دارد دگر روزگار؛ عجب ها در این رجب میبینم، شعب ها در شعبان خواهد افتاد وعدت عواد دون ولیک تشعب کاش در طهران بودید.
با که گویم در همه ده زنده کو
سوی آب زندگی پوینده کو
خاک مرده بعالم پاشیده اند شاهت الوجوه و کلت الالسن و عمیت الابصار قرمساق ها مرا کم دید میبینند، خدا را شکر که اگر پیش بین هستم خویش بین نیستم.
مرا پیر دانای مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روی آب
یکی آن که بر خویش خودبین مباش
دگر آن که بر غیر بدبین مباش
مراد از این غیر بره ها و گوسفندهاست، نه سگ ها و گرگ ها.
فافهم ایدلک الله تعالی والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن حاکی از احساسات عمیق و دلنگرانی نویسنده دربارهی دوستی و همراهی است. او با بیانی شاعرانه و فلسفی از دشواریهای زندگی و روابط انسانی سخن میگوید. او به اهمیت دوستی و محبت اشاره میکند و میگوید که هرچند ممکن است فاصلهها و مشکلاتی پیش بیاید، اما شوق به ارتباط واقعی و صمیمی همواره در دل وجود دارد. او همچنین به چالشهای زمانه و فتنههای موجود در جامعه اشاره کرده و از بینش خود درباره انسانها و روابطشان سخن میگوید. در نهایت، نویسنده دو اندرز از «مرشد شهاب» را به یاد میآورد که شامل خودبینی نکردن و بدبینی به دیگران نیست، بلکه باید به خوبیها توجه کرد.
هوش مصنوعی: دوست عزیز و همراه گرامی، که ارزش وجودش ناشناخته است و نظیرش کمیاب، بخواهم بگویم که این چند جمله از منزل هشتمین خلخال در وسط شهر بیان میشود و تنها هدفم این است که از همراهی و نزدیکی شما دور نمانم. اگر به صورت حضوری نمیتوانیم همدیگر را ببینیم، لااقل از راه دور یا با نوشتن با هم در ارتباط باشیم. مثل نماز واجب که اگر ایستاده نشود، میتوان نشسته خواند و اگر نتوان سخن گفت، با اشاره بیان کرد. نکته مهم این است که عمل با اشتیاق و دلخواه انجام شود، نه به خاطر الزام شرعی، همانطور که گفته شده: لذت من در نماز است، نه این که صرفاً واجب را انجام دهیم. چرا که در نهایت، عاقبت کار این نمازهای بیروح را خواهی دید که چه عواقبی برای متخلفان به همراه دارد.
هوش مصنوعی: به طور زیرکانه و با صداقت رفتار کن، نه با کژی و نه با نقص. نه مانند ریاکاران که گاهی راست میگویند و گاهی دروغ.
هوش مصنوعی: خدا میداند که این نوشته را با اشتیاق نوشتم و شرایط خاصی نداشتم؛ بلکه درگیر کارهای زیادی بودم.
هوش مصنوعی: با ورود رضاخان و سفر به همدان، همه بیاختیار و بدون دلیل از همه جا جدا شدیم و به نزد تو آمدیم. یاد روزهای بهار امسال افتادم که در حال عبور از چم و زنجان به سمت همدان بودیم. به همدان نزدیک میشدیم و امید به دیوار شهر و خبر خوش ملاقات در دلهایمان بود. در دل شوق گفتگو و ارتباطی عمیق جاری بود.
هوش مصنوعی: ریگها و سنگهای بزرگ زیر پاهایم مانند پارچهای نرم و زیبا حس میشوند.
هوش مصنوعی: حالا نمیدانم به کجا میرویم و چه اتفاقی در دنیا در حال رخ دادن است. وضعیت به شدت نگرانکننده و آشفته است. در این ماه رجب چیزهای عجیبی میبینم و در ماه شعبان هم شاهد وقایعی خواهیم بود. دوست داشتم که شما در تهران بودید تا این وقایع را با هم تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: با چه کسی صحبت کنم که در تمام این دهکده، کسی را که به دنبال آب زندگی باشد، پیدا نکنم؟
هوش مصنوعی: خاک مرده را به جهان پراکندهاند، چهرهها را کشیده و زبانها را مسدود کردهاند و چشمان را کور کردهاند. بسیاری از انسانها مرا به سختی میبینند. خدا را شکر که اگر پیشبین هستم، خودبین نیستم.
هوش مصنوعی: استاد بزرگ و دانای من شهاب، دو نکته مهم را به من یادآوری کرد که بر روی آب قرار داشتند.
هوش مصنوعی: یکی این است که به خود زیاد مغرور نباش و دیگری این که به دیگران بدبین نباش.
هوش مصنوعی: منظور از این غیر، برهها و گوسفندها هستند، نه سگها و گرگها.
هوش مصنوعی: پس به درستی درک کن که خداوند متعال تواناییهای تو را به کمال میرساند و درود بر تو باد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.