ای سر زلف تو سر رشتهٔ هر سودایی
خاری از سوزن سودای تو در هر پایی
از رخ و زلف تو در دیر و حرم آشوبی
از خط و خال تو در کون و مکان غوغایی
سرو بالای تو پیرایهٔ هر بستانی
تن زیبای تو آرایش هر دیبایی
هیچ نقاش نبستهست چنان تصویری
هیچ بازار ندیدهست چنین کالایی
دل ما و شکن جعد عبیرافشانی
سر ما و قدم سرو سهی بالایی
من و شور تو اگر تلخ و اگر شیرینی
من و ذوق تو اگر زهر و اگر حلوایی
آه عشاق جگر خسته به جایی نرسد
که به قد سرو و بهبر سیم و به دل خارایی
شعلهٔ شمع رخت بر همه کس روشن کرد
کآتش خرمن پروانهٔ بیپروائی
به سر زلف تو دستی به جنون خواهم زد
تا بدانند که زنجیر دل شیدایی
تیره شد مهر و مه از جلوهٔ روی تو مگر
حلقه در گوش مهین خواجهٔ روشن رایی
گر به کویت نکند جای، فروغی چه کند
که ندارد به جهان خوش تر از اینجا جایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از تأثیر عمیق و شگفتانگیز معشوق بر روح و جنون خود سخن میگوید. او به زیباییهای ظاهری و باطنی محبوب اشاره میکند و میگوید که زلف و چهرهاش باعث آشوب در دلها و افکار میشود. همچنین شاعر به این نکته اشاره دارد که هیچ هنرمند و بازاری نمیتواند زیبایی معشوق را به درستی توصیف کند. در نهایت، او به عمق عشق و شور و حال خود میپردازد و بیان میکند که همهٔ زیباییهای دنیا در کنار محبوب خودش کمرنگ میشود.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت موی تو باعث میشود که هر آرزویی در دل دیگران به وجود بیاید، و این عشق و دلبستگی مانند خاری در پای آنها میشود که آنها را میسوزاند.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذabیت چهره و موهای تو در میخانه و مکانهای مقدس شور و شوقی به وجود آمده است، و به خاطر نقش و نگارهای تو در عالم و فضا هیاهویی به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: تو مانند درخت سرو هستی که زیباییات زینتافزای هر باغی است و زیباییات تزئینکننده هر لباس نفیسی میباشد.
هوش مصنوعی: هیچ هنرمندی همچون این تصویر را خلق نکرده و هیچ بازاری چنین کالایی را ندیده است.
هوش مصنوعی: دل ما به زیبایی و حالتهای آشفتهی عبیرفشان شبیه است و قدمهای محبوب مانند پروانهای با بالهای بلند و زیبا است.
هوش مصنوعی: من و احساس تو، هرچقدر که تلخ یا شیرین باشد، من و لذت تو، حتی اگر زهرآلود یا شیرین مثل حلوا باشد، باز هم از هم جدانشدنی هستیم.
هوش مصنوعی: عشقها و آه و نالههای عاشقان، نمیتواند زندگی را تغییر دهد. آنها به قد و زیبایی نمیرسند و دلی پر از خار و درد دارند.
هوش مصنوعی: شعلهٔ شمع زیبایی و روشنی خود را بر همه آشکار کرد، اما این آتش، خرمن پروانهای را سوزاند که بیپروا به دنبال شمع آمده بود.
هوش مصنوعی: به موهای تو دست میزنم تا نشان دهم که دل عاشق چقدر اسیر و دیوانه است.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه از زیبایی چهره تو به تیرگی گراییدند، مگر اینکه حلقهای در گوش آن معزّز است که دانایی و روشنفکری دارد.
هوش مصنوعی: اگر در کوی تو نیست جایی، فروغی چه کند وقتی که در جهان جای بهتری از اینجا ندارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.