بر دوش تو تا زلف زرهپوش تو افتاد
بار دل عالم همه بر دوش تو افتاد
تار سر زلفت ز گران باری دلها
صد بار سراسیمه در آغوش تو افتاد
یک سلسله دیوانهٔ آن حلقه زلفند
کز بهر چه بر طرف بناگوش تو افتاد
آن دل که نبودهست کسی جز تو به یادش
فریاد که یک باره فراموش تو افتاد
آسوده حریفی که ز مینای محبت
تا روز جزا می زد و مدهوش تو افتاد
تا شام قیامت نکشد منت خورشید
هر دیده که بر صبح بناگوش تو افتاد
آن نقطه که پیرایهٔ پرگار وجود است
خالی است که بر کنج لب نوش تو افتاد
از چشم ترم جوش زند خون دمادم
تا در جگرم خار جگرجوش تو افتاد
یک باره نظر بست ز سرچشمهٔ کوثر
هر چشم که بر لعل قدحنوش تو افتاد
خون میچکد از گلبن اشعار فروغی
تا در طلب غنچهٔ خاموش تو افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و محبوبیت معشوق پرداخته و احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان میکند. او به وضوح از بار سنگین عشق و دلتنگی سخن میگوید و اشاره میکند که تمام دل عشقورزیها و غمهای او بر دوش معشوقش قرار دارد. از زلفهای معشوق بهعنوان نمادی از جذابیت و دلربایی یاد میکند و میگوید که تمام دلهای دیوانه به عشق او دچار آشفتگی شدهاند. شاعر همچنین به یاد معشوق و فراموشی پیشینه عشق اشاره میکند و میگوید عشق او نه تنها در این دنیا بلکه تا قیامت ادامه خواهد داشت. در نهایت، شاعر با احساساتی عمیق گلهمند است و به مرثیهای برای زیبایی و خاموشی معشوق میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی که زلفهای زیبا و پرفریب تو بر دوشت افتاد، سنگینی دلها و احساسات جهانیان نیز بر دوش تو قرار گرفت.
هوش مصنوعی: تارهای موهای تو به خاطر سنگینی احساسات دلها، بارها باعث شده که آنها به شدت در آغوش تو بیفتند.
هوش مصنوعی: یک گروه از دیوانگان به خاطر حلقههای موهای تو دیوانه شدهاند که نمیدانند چرا بر روی گوش تو افتاده است.
هوش مصنوعی: دل من که هیچکس جز تو را به یاد ندارد، از غم فریاد میکشد زیرا ناگهان تو را فراموش کرده است.
هوش مصنوعی: شخصی که به آرامش و راحتی زندگی میکرد، در عشق و محبت تا روزی که حساب و کتاب اعمال در پیش است، سرگرم و مدهوش تو بوده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید در قیامت از ما توقعی نداشته باشد، هر چشمی که زیبایی صبحگاهان تو را دیده، خود را مدیون تو میداند.
هوش مصنوعی: در آن نقطهای که زیبایی و ظرافت وجود دارد، خالی است؛ همان نقطهای که بر لبهٔ لب نوشیدنی تو قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از چشمهای خیس من هر لحظه خون میریزد و به خاطر تو، که مانند خاری در دل من جا گرفته، دائم در عذاب و رنج هستم.
هوش مصنوعی: هر چشمی که به لیوانی که نوشیدنی خوشطعم تو در آن است نگاه کند، ناگهان از منبع زلال و پاک کوثر (نماد صفا و خوبی) بسته میشود، گویی که هیچ چیز جز زیبایی و لذت آن را نمیبیند.
هوش مصنوعی: خون از گلزار اشعار فروغی جاری است، تا زمانی که در جستجوی غنچهٔ خاموش تو افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.