جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی
کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی
ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن
تا دل زدوده گردد از زنگ زندگانی
بیدوست گر سرآری ای عمر من بفردا
سر بر ندارم از خشت از ننگ زندگانی
در زندگی نچیدم هرگز گلی از آنروی
یا رب مباد مرگم در رنگ زندگانی
عیش مکدر تن بر عیش صاف جان زد
بشکست آیئنه جان از سنگ زندگانی
دل تنگ شد ز رنگش در ننگ صلح و جنگش
یا رب خلاصیم ده از چنگ زندگانی
این نیم جان خود را در راه دوست در باز
تا چند باشی ای فیض در ننگ زندگانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی
هر ذرهای دوان است تا زندگی بیابد
تو ذرهای نداری آهنگ زندگانی
گر ز آنک زندگانی بودی مثال سنگی
[...]
هجران اگر نکردی آهنگ زندگانی
بیچاره جان چه کردی با ننگ زندگانی
داراست هر که جان برد از چنگ مرگ بیرون
ما جان به مرگ بردیم از چنگ زندگانی
بیعشق کس ممیراد، بی درد کس مماناد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.