گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی

کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی

ای مرگ پردهٔ تن از روی جان برافکن

تا دل زدوده گردد از زنگ زندگانی

بیدوست گر سرآری‌ ای عمر من بفردا

سر بر ندارم از خشت از ننگ زندگانی

در زندگی نچیدم هرگز گلی از آنروی

یا رب مباد مرگم در رنگ زندگانی

عیش مکدر تن بر عیش صاف جان زد

بشکست آیئنه جان از سنگ زندگانی

دل تنگ شد ز رنگش در ننگ صلح و جنگش

یا رب خلاصیم ده از چنگ زندگانی

این نیم جان خود را در راه دوست در باز

تا چند باشی ای فیض در ننگ زندگانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode