گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

سکینهٔ دل و جان لا اله الا الله

نتیجهٔ دو جهان لا اله الا الله

زبان حال و مقال همه جهان گوید

بآشکار و نهان لا اله الا الله

بگوش جان رسدم اینسخن بهر لحظه

ز جزو جزو جهان لا اله الا الله

ز شوق دوست ببانگ بلند میگوید

همه زمین و زمان لا اله الا الله

تو گوش باش که تا بشنوی زهر ذره

چو آفتاب عیان لا اله الا الله

همین نه مؤمن توحید میکند بشنو

ز سومنات مغان لا اله الا الله

نوشتهٔ‌اند بگرد عذار مغبچکان

بخط سبز عیان لا اله الا الله

جمال و زیب بتان غمزه‌های معشوقان

برمز کرد بیان لا اله الا الله

بگلستان گذری کن ببرگ گل بنگر

ز رنگ و بوی بخوان لا اله الا الله

بباغ بنگر و آثار را تماشا کن

شنو ز سرو روان لا اله الا الله

گذر بکوه بکن یا برو بدریا بار

شنو ز گوهر و کان لا اله الا الله

ببر و بحر گذر کن بخشک و تر بنگر

شنو ز این و ز آن لا اله الا الله

بگوش و هوش تو آید بهر طرف که روی

اگر چنین و چنان لا اله الا الله

بکن تو پنبهٔ غفلت ز گوش و پس بشنو

ز نطق خرد و کلان لا اله الا الله

ببحر وحدت در رو بنالهٔ بم و زیر

بر آر از ته جان لا اله الا الله

همین نه ورد زبان کن ز جان و دل میگوی

بناله و بفغان لا اله الا الله

سرود اهل معاصیست نغمهٔ دف و چنگ

سرود متقیان لا اله الا الله

سحر ز هاتف غیبم ندا بگوش آمد

که ایها الثقلان لا اله الا الله

میان صوفی و پیرمغان سخن میرفت

چه گفت پیر مغان لا اله الا الله

ز پیر میکده کردم سؤالی از توحید

بباده گفت بدان لا اله الا الله

بگفتن دل و جان فیض اقتصار مکن

بگو بنطق و زبان لا اله الا الله