ای عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو
باید که من عشرت کنم گو ناصحم دلتنگ شو
مغزم برون آمد ز پوست افتادم اندر راه دوست
ای شوق رهبر شو مرا ای عشق پیش آهنگ شو
چون شوق رهبر باشدم از دوری منزل چه غم
چون عشق در پیش است گوهر گام صد فرسنگ شو
ای عقل از دوری مگو در راه مهجوری مپو
گوینده اینجا گنگ شو پوینده اینجا گنگ شو
اهد زدین گردی بری از عشق اگر بوئی بری
در حلقهٔ مستان در آ با عاشقان همرنگ شو
گر مرد عشقی درد جو خاکی شو و گلها بروی
بیدردی ار خواهد دلت روسنگ شو روسنگ شو
گر مرد عشقی جام گیر ترک رسوم خام گیر
ور عاقلی خوش آیدت در بند نام و ننگ شو
کاری کز آن نگشود در بر همزن او را زودتر
گر عاقلی دیوانه شو دیوانه فرهنگ شو
خواهی ز رویش بر خوری وز لعل او شکر خوری
موئی شو ای فیض از غمش در زلف او آونگ شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شوق میپردازد و سخن از دیوانگی و جنون عاشقانه میزند. شاعر از عشق میخواهد که او را رسوا کند و از ناصحانی که او را دلتنگ میکنند دوری گزینند. او تأکید دارد که در مسیر عشق و دوستانه بودن پیش برود و از دوری نترسد. شعر به دعوت به دیوانگی و رهایی از عقل و رسوم اجتماعی اشاره دارد و از عاشقان میخواهد که به جمع مستان بپیوندند و در عشق خود غرق شوند. در نهایت، شاعر میگوید که باید از درد عشق خوشحال بود و به جستجوی زیبایی و خوشی در عشق پرداخت.
هوش مصنوعی: ای عشق، مرا آشکار و رسوا کن، نامی از ننگ بر من بگذار. باید که من از زندگی لذت ببرم، پس ای ناصح، حالا نگران و ناراحت باش.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از احساسات عمیق خود میگوید. او به شدت تحت تأثیر عشق و گمگشتگی در مسیر دوست است. به گونهای از عشق و شور و شوق یاد میکند که او را در این سفر هدایت کند و به جلو ببرد. او خواهان آن است که عشقش به عنوان راهنمایی در این مسیر سخت و پرچالش به او کمک کند و او را به سمت دوستش هدایت کند.
هوش مصنوعی: وقتی شوق رهبر را در دل دارم، از دوری منزل چه نگرانی دارم، چون عشق در جلویم است. پس با این عشق میتوانم به اندازه صد فرسنگ گام بردارم.
هوش مصنوعی: ای عقل، از دوری و جدایی سخن مگوی و در مسیر تنهایی قرار نگیر. در اینجا، گوینده را ساکت نگهدار و حرکتکننده را هم خاموش کن.
هوش مصنوعی: اگر از عشق آزاد شدهای، پس به دوستان میپیوندی؛ با عاشقان همرنگ و همدلی بباش و در میان آنها زندگی کن.
هوش مصنوعی: اگر در عشق جدی هستی، باید درد را تحمل کنی و از زندگی مادی و دنیوی فراتر بروی. اگر دلات میخواهد آزاد و بیدرد باشد، باید به سرسختی و استقامت برسد.
هوش مصنوعی: اگر در عشق مردی، جام عشق را در دست بگیر و از عادتهای ناپخته بپرهیز. اگر هم عاقل هستی، بهتر است از قید و بند نام و ننگ آزاد شوی.
هوش مصنوعی: اگر کاری وجود دارد که باعث در بسته شدن بر روی تو میشود، بهتر است که هر چه زودتر به نوعی عاقلانه دیوانه شوی و از فرهنگ و آداب و رسوم جدا شوی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از زیبایی او بهرهمند شوی و از شیرینی کلامش لذت ببری، خودت را تسلیم عشق او کن و از غم او در زلفهایش آویزان باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو
از جنگ میترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شو
ماییم مست ایزدی زان بادههای سرمدی
تو عاقلی و فاضلی دربند نام و ننگ شو
رفتیم سوی شاه دین با جامههای کاغذین
[...]
چون شبنم روشن گهر با خار و گل یکرنگ شو
بگذار رعنایی ز سر بیزار از نیرنگ شو
یکرنگی ظاهر بود دارالامان عافیت
در حلقه دیوانگان زنهار بی فرهنگ شو
دل زود می گردد سیه زین طارم زنگارگون
[...]
ای پرفشان گرد نفس چندی شرار سنگ شو
ناقدردان راحتی بر خود زبان ننگ شو
جولان چه دارد در نظر غیر از تلاش درد سر
یک ره پس زانوی خم بنشین و عذر لنگ شو
فریاد کوس و کرنا میگویدت کای بیحیا
[...]
عریان ز صافی طینتی، از پردهٔ نیرنگ شو
چون آب در باغ جهان، با خار وگل همرنگ شو
بشکن به دل تا می توان، نیش زبان دشمنان
با این سبک مغزان که گفت ای خیره سر همسنگ شو؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.