از عتاب تو پناهم خوی تست
وزعقاب تو مفرم سوی تست
از تو هر دم میگریزم سوی تو
بیم من از تو امیدم سوی تست
دیدة دل محو روی تو مدام
قبلة چشم دلم ابروی تست
هستی من از خطاب امر کن
مستی من از لب دلجوی تست
نیست در عالم به جز تو دوستی
هر که دارد دوستی بر بوی تست
محسنانرا تو بر احسان داشتی
هر کجا خوئیست خوش آنخوی تست
حب محبوبان زحبت شمة
حسن خوبان پرتوی از روی تست
چشم خوبان کان دل از جا میبرد
غمزة از نرگس جادوی تست
پس گدا کردی زلطفت پادشاه
فیض مسکین هم گدای کوی تست
نیست از ما غیرنامی اوست خود را دوست دوست
نیست ما را مائی مائی اگر هست اوست اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و اشتیاق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از عشق و محبت او سخن میگوید و به زیباییها و ویژگیهای او اشاره میکند. او به تناقضهای عاشقانه بین گریزش از معشوق و در عین حال تمایل به او اشاره دارد. احساسات شاعر نشاندهنده این است که هیچکس به جز معشوق برای او دوست و محبوب نیست و تمام وجودش وابسته به اوست. در نهایت، شاعر به نوعی وابستگی و نیاز به حضور معشوق اشاره میکند که زندگی او را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: از انتقاد تو نجات نمییابم زیرا تو خویش را به من مرتبط کردهای و از عذاب تو فراری نیستم چون در نهایت به تو مربوط میشوم.
هوش مصنوعی: هر لحظه از تو دور میشوم ولی در عین حال به سوی تو میروم، چون از تو ترس دارم اما امیدم فقط به توست.
هوش مصنوعی: چشم دل همیشه در تماشای چهرهات غرق است و ابروی تو همیشه مقصد نگاه دلم بوده است.
هوش مصنوعی: وجود من به خاطر فرمان توست و سرخوشیام از لبهای تو، که دلانگیز و محبتآمیز است.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ دوستی جز تو وجود ندارد؛ هر کسی که دوستی دارد، در حقیقت به خاطر توست.
هوش مصنوعی: تو نسبت به نیکوکاران همیشه مهربان بودی، هر جا که بخواهی، خوشراهنمایی از آنچه که میخواهی در اختیارت هست.
هوش مصنوعی: عشق محبوبان به خاطر زیبایی و شخصیت خوب آنهاست و این زیبایی تنها نشانهای از درخشش چهرهی توست.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا باعث میشوند که دل آدم از جای خود کنده شود و نگاهی از نرگس تو، جادوی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: پس از نعمتهای تو، گدا و فقیر هم به پادشاهی رسیده است؛ این نشان میدهد که فیض و لطف تو به قدری زیاد است که حتی مسکینان هم به کمال و بزرگی میرسند و در واقع، همگی در کوی تو به طلب و نیاز متوجهاند.
هوش مصنوعی: ما هیچ کس جز او نداریم، زیرا او تنها معشوق ماست. ما از خود چیزی نداریم و اگر چیزی هست، آن اوست که وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گهِ رفتن فراز آمد، نَجَست
هر که چون خر فتنهٔ خواب و خور است
گرچه مردمصورت است آن هم خر است
ای شکم پر نعمت و جانت تهی
چون کنی بیداد؟ کایزد داور است
گر تو را جز بتپرستی کار نیست
[...]
بنده گر خوبست گر زشت آن تست
عاشق ار دانا و گر نادان تراست
ساقیا در جام من ریز آب رز
زان بضاعت ده که عشرت سود اوست
در جهان چون آب رز معلوم نیست
آتشی کز زلف ساقی دود است
عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
سر به بازار قلندر برنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم رهنمای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.