یکدمک پیش ما بیا بنشین
تا بچندت جفا بود آئین
از غمت عاشقان دل شده را
آه جانسوز و اشگ خونین بین
شاید ار رحم در دلت باشد
کندت درد نالهای حزین
بنشین یک دم آتشی بنشان
بنشان آتشی دمی بنشین
پرسشی گر کنی غریبی را
کم نگردد ترا بدان تمکین
یکدمک یکدمک چه خواهد شد
جان من جان من بپرس و به بین
زار و بیچاره در غمت چه کند
بیدل و بیکسی غمین و حزین
کس شنیده است اینچنین ستمی
یا کسی دیده است یار چنین
دشمن ار بیندم بگرید خون
آه ازین دوستان دل سنگین
بیرخت گر بر آورم نفسی
آتش افتد در آسمان و زمین
سردهم گر بکام دل آهی
دود آهم رسد به علیین
جگر از راه دیده پی در پی
میکند دست و دامنم رنگین
تا بنزد خودم بخوان بنواز
یا سرم را ببر بخنجر کین
فیض از عشق اگر نداری دست
بردت عشق تا بهشت برین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی غم و درد عشق و احساسات ناشی از آن است. شاعر از معشوق دعوت میکند که برای لحظهای نزد او بیاید تا از جفایی که بر او رفته است، صحبت کنند. او از درد دل عاشقان و اشکهای آنها سخن میگوید و امیدوار است که معشوق به حال او رحم کند. شاعر به تنهایی و بیکسی خود اشاره میکند و از ستمی که بر او رفته گلایه میکند. در نهایت، او از عشق و اهمیت آن سخن میگوید و بهشت را به عنوان پاداش عشق حقیقی توصیف میکند.
هوش مصنوعی: یک لحظه بیاید و کنار ما بنشیند تا ببینیم چقدر بدی و بیرحمی در رفتار او وجود دارد.
هوش مصنوعی: دلهای عاشقان به خاطر غم تو در آتشفشان درد و رنج سوزان است و اشکهایشان چون خون جاری میشود.
هوش مصنوعی: احتمالاً اگر دلت رحم داشته باشد، ممکن است از درد و نالههای غمانگیز رنج بکشید.
هوش مصنوعی: برای مدتی آرام بگیر و شعلهای را روشن کن. لحظاتی را در کنار آتش بگذران و سپس باز هم آن را روشن کن.
هوش مصنوعی: اگر از یک فرد غریبه سوالی بپرسی، این باعث نمیشود که تو کمتر از آنچه هستی به نظر بیایی.
هوش مصنوعی: لحظهای فکر کن که جانم چه حالتی خواهد داشت. از من بپرس و ببین که به چه حالی هستم.
هوش مصنوعی: بیچاره و غمگین چه کاری میتواند در غمت انجام دهد؟ حسرت و تنهایی او را بیشتر غمگین کرده است.
هوش مصنوعی: آیا کسی تا به حال چنین ظلمی را شنیده یا یاری با این ویژگیها را دیده است؟
هوش مصنوعی: اگر دشمنی را ببینم، به خاطر غم دوستانم به حالت دلسنگین اشک میریزم.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای بدون تو نفس بکشم، آتش در آسمان و زمین شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه در دل سردم، اما اگر آهی بکشیم، دود آن به آسمان میرود.
هوش مصنوعی: چشمانم به طور مداوم اشک میریزند و این باعث شده لباسها و دامنم به رنگ احساساتم آغشته شود.
هوش مصنوعی: تا به نزد من بیایی و مرا بخوانی و بنوازی، یا اینکه با خنجر کینهام را بربایی.
هوش مصنوعی: اگر از عشق بهرهای نداری، از عشق دست بردار تا به بهشت برینی نرسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهمه شهر بود ازو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین
باغبان! زیر سرو بن منشین
نه کجا سرو نیست نیست زمین
نه همه سایه زیر سرو بود
زیر شاخ سمن شو و بنشین
باغ تو پر درخت سایه ورست
[...]
مجلس است این مگر بهشت برین
که بنای بهشت است بر این
پیکر بومش از بدایع روم
نقش دیوارش از صنایع چین
این ز دلها همی زداید زنگ
[...]
قدحی نوش کرد شاه زمین
شاه محمود سیف دولت و دین
تا که نفس چو آب او شد پاک
شد متین شخص او چو کوه متین
نز پی علتی و رنجی خورد
[...]
ای جمال ترا کمال قرین
طوق طوع تو بر شهور و سنین
از یمین تو ملک برده یسار
به یسار تو دهر خورده یمین
هر کجا حزم تو فرود آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.