بیا ای اشک خونین تا که بر بخت زبون گریم
کشم آهی ز دل و ز ابر آزادی فزون گریم
اگر منعم کند از گریه عقل مصلحت بینم
ز کیشش رو بگردانم بفتوای جنون گریم
دمی با خویش پردازم بآه و ناله در سازم
بجان آتش در اندازم باحوال درون گریم
بسی تنگ آمدم زین تنگنای دهر پر وحشت
فلک خواهم که بشکافد درو با موسعون گریم
ز دست خود در آزارم که محنت را سزاوارم
بلای خود خودم هم خود بخود بر نفس دون گریم
خودم محبوس و خود محبس ندارم شکوهٔ از کس
بپای خویش ماندم بس ز دست خویش خون گریم
به ننماید رخم جانان که چشم پاک میباید
تریهم ینظرون خوانم ز هم لا یبصرون گریم
کسی حالم نمیپرسد و گر پرسند میخندند
گه از لاینطقون نالم گهی از ینطقون گریم
ز بس خون جگر میآیدم از دیدهٔ گریان
دوصد چشم دگر خواهم که بر زخم درون گریم
مرا از خویش غافل بودن اولیتر بود زیرا
نظر بر حال خود چون افکنم باید که خون گریم
قلم را فیض سوز این سخنها گریه میآرد
زبان لوح هم گوید که از ما یسطرون گریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با ناله و اندوه عمیق شاعر درباره درد و رنجهای درونیاش سروده شده است. شاعر از اشکهای خونی و اندوهی که بر دلش سنگینی میکند، سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه شرایط سخت زندگی او را به گریه و احساسی عمیق از ناامیدی و بیچارگی وادار کرده است. او همچنین به عذابهایی که خود برای خود به وجود آورده، اشاره میکند و بیان میکند که احساس تنهایی و بیکسی میکند. در نهایت، او از بیتوجهی دیگران به حالش و احساس نیاز به ابراز درد و رنجهایش صحبت میکند و به این نتیجه میرسد که بیان این احساسات از طریق شعر و نوشتن، برایش تسکینی است.
هوش مصنوعی: بیا ای اشکهای پر از غم، تا بر سرنوشت بدبخت خودم بگریم. از عمق دل نالهای میکشم و به اندازه ابر، بر آزادی و فارغبال بودنم گریه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر عقل اجازه ندهد که بگریم، به خاطر مصلحت خودش، از آن کسی که مانع من میشود دوری میکنم و بر اساس احساسم که به من میگوید بگریم، این کار را انجام میدهم.
هوش مصنوعی: مدتی را به خاطر خودم غمی میخورم و با ناله و گریه، درد و رنجهای درونم را به نمایش میگذارم. در دل آتش عشق میسوزم و وضعیت درونم را بیان میکنم.
هوش مصنوعی: من از این تنگنای ترسناک و سخت زندگی بسیار خسته و دلگیر هستم و میخواهم که آسمان، به این تنگی را بشکافد و راهی گسترده به من بدهد تا بتوانم با صدای بلند گریه کنم.
هوش مصنوعی: من از دست خودم در رنج هستم، چون سزاوار درد و محنت هستم. برای خودم مشکلساز شدهام و به طور طبیعی بر ضعف خودم میگریم.
هوش مصنوعی: من خود در بند و محبوس هستم و هیچ بهانهای برای گلایه از دیگران ندارم. در اینجا فقط به خودم متکیام و از دست خودم بسیار رنج میبرم، به حدی که اشک میریزم.
هوش مصنوعی: خداحافظی با محبوب سخت است، چرا که اگر چهرهام را نشان ندهد، از او دوریام را احساس میکنم. در این تاریکی، تنها میتوانم به یادش گریه کنم.
هوش مصنوعی: کسی حال مرا نمیپرسد و اگر هم بپرسند، به تمسخر میخندند. گاهی از درد و بیزبانی به ناله میآورم و گاهی از درد دل، اشک میریزم.
هوش مصنوعی: از شدت درد و جراحتی که دارم، آنقدر اشک ریختهام که میخواهم دوصد چشم دیگر هم داشته باشم تا بر زخمهای درونم بگریم.
هوش مصنوعی: بهتر است از خود غافل باشم، زیرا اگر به وضعیت خودم توجه کنم، باید از شدت ناراحتی اشک بریزم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسان به سخنان عمیق و پرمحتوا فکر میکند، حتی قلم نیز احساساتی میشود و میخواهد بگرید. همچنین، لوح (محل نوشتن یا کاغذ) نیز به نوعی احساس میکند که هنگامی که نوشتههایش را میبیند، تحت تأثیر قرار میگیرد و گویی به حسرت و اندوه میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دل دردی عجب دارم نمیدانم که چون گریم
دلا خون شو که تا بر درد خود یک لحظه خون گریم
کند تدبیر عقل ذوفنون تا سازدم خندان
من دیوانه از تدبیر عقل ذوفنون گریم
تنم پر زخم کاری سینه ام پر داغ بی یاری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.