باده در باده مست چون نشوم
یار ساقی ز دست چون نشوم
رخ برافروخت چون نسوزم من
قد برافروخت پست چون نشوم
بست در پیچ زلف خم در خم
پای دلرا ز دست چون نشوم
باده او هوشیار چون باشم
ساقی او می پرست چون نشوم
اوست قبله سجود چون نکنم
اوست بت بتپرست چون نشوم
هست او من چسان نباشم نیست
هستیم اوست هست چون نشوم
دل اشکسته میخرد دلدار
طالب این شکست چون نشوم
گفت اگر عاشقی فنا شوفیض
راه عذرم ببست چون نشوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.