شبی رو بحق آر ای جان مخسب
بنال از غم درد پنهان مخسب
ترا چارهٔ باید از بهر درد
بسوز شبش ساز درمان مخسب
بیک شب اگر چاره شد خواب کن
وگرنه شبی دیگر ای جان مخسب
کجا یک شب و ده شب این میشود
بمان خواب راحت بدو نان مخسب
نخسبی بسی شب ز درد تنت
اگر جان زتن به بود هان مخسب
بخسب از نفهمیدهٔ درد جان
و گرنه بجای عزیزان مخسب
چو خواب آیدت سربزانو بنه
ببستر میفت و بسامان مخسب
سحر گه خروسان خروشان شوند
تو هم چون خروسان خروشان مخسب
اگر خواب تن را فزونی دهد
برد روح را خواب نقصان مخسب
اگر اول شب نخسبی چو فیض
چو نیمی رود یا که ثلثآن مخسب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.