وه که جان یا تنم نمیدانم
این توئی یا منم نمیدانم
خویش را از تو فرق نتوانم
دوست از دشمنم نمیدانم
با منی و ز فراق میسوزم
گلشنم گلخنم نمیدانم
روی و زلف تو قبلهام شب روز
کافرم مؤمنم نمیدانم
خم ابروی تست یا محراب
رهبر از رهزنم نمیدانم
جامه دانم که میدرم بر تن
جیب از دامنم نمیدانم
محو در عشق تو شدم چون فیض
عشق تو یا منم نمیدانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در درگیری میان خود و معشوقش به سر میبرد و به وضوح نمیتواند هویت خود را از عشقش جدا کند. او نمیداند که آیا وجودش به عشق وابسته است یا نه، و بین دوست و دشمن، ایمان و کفر، و دیگر تضادها احساس سردرگمی میکند. احساساتش چنان عمیق است که در عشق فرو رفته و خود را گم کرده است. او به تصویر معشوقش از زوایای مختلف مینگرد و در نهایت به عدم روشنایی در احساسات خود میرسد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که آیا تو جان من هستی یا من جان تو هستم. احساس میکنم که مرز میان ما محو شده است و هویت ما در هم تنیده شده است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم خودم را از تو جدا کنم؛ نمیدانم که آیا تو دوست من هستی یا دشمنم.
هوش مصنوعی: من در کنار تو هستم اما به خاطر جدایی از تو میسوزم. در این حال، نمیدانم آیا باغ من در حال زندگی است یا در آتش سوخته است.
هوش مصنوعی: چهره و موهای تو برای من مانند قبلهای است که در هر روز و شب به آن توجه دارم. من در وجود تو معانی کفر و ایمان را نمیدانم.
هوش مصنوعی: خم ابروی تو یا کاشانهی پرستش، من از دزدانی که به من آسیب میزنند، خبر ندارم.
هوش مصنوعی: میدانم که لباس من پارهاست و از آن جیب دارم، اما نمیدانم که چطور دامنم این وضعیت را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: من در عشق تو آنقدر غرق شدم که دیگر نمیدانم آیا این عشق توست که مرا مست کرده یا خودم هستم که در این حال از خود بیخود شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.