گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

من واله جمال فروزان یک کسم

آشفتهٔ دو زلف پریشان یک کسم

سامان مرا یکی و سر من یکی بود

سودا یکی و بیسر و سامان یک کسم

هر جا بهر که روی کنم سوی او بود

بینای یک جمالم و حیران یک کسم

جمعیتم ز جمع کمالات یک کس است

شیدای یک جمیل و پریشان یک کسم

تیغ ار کشد بقصد سرم بسملش شوم

در مذبح محبت قربان یک کسم

مشرک نیم پرستش باطل نمیکنم

حق بین و حق پرست بفرمان یک کسم

از هر خسی قبول عطائی نمیکنم

مستغرق مواهب احسان یک کسم

چون گربگان بسفرهٔ هر کس نمیروم

همچون شتر نواله خور خوان یک کسم