همه عمر بر ره تو رخ خود بخاک سودم
بکمینگه وصالت همه انتظار بودم
بفغان گهی و گاهی بطرب ترانه کردم
که مگر تو رحم آری همه نغمهٔ سرودم
بخیال من که هر دم بره تو میدهم جان
بگمان تو که هرگز بتو آشنا نبودم
دل و جان و دین و دنیا خرد و صلاح و تقوی
بره تو رفته رفته همه رفت هر چه بودم
چکنم دلم نخواهد ز جهان به جز تو یاری
بیکان یکان نشستم همه را بیازمودم
نرود ز آینه دل سبحات عکس رویت
که بصیقل جمالت دل تیره را زدودم
چو حدیث جانفزایت نشنید گوش جانم
چو تو دلبری ندیدم همه را بخود نمودم
شب فرقت تو آمد بدلم هزار عقده
بتو چشم چون گشودم همه عقدها گشودم
دل فیض بیخودانه بهوای تست در رقص
که تو شمع و من بگرد سر تو مثال دودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.