از می لعل لب و نوش دهانت مستم
وز شکر خنده و تقریر و بیانت مستم
مستی من ز لب لعل تو امروزی نیست
سالها شد که ز صهبای لبانت مستم
نه همین مستیم از دیدن روی تو بود
بل زیاد تو و از نام و نشانت مستم
تو گرم روی نمائی و گرم ننمائی
کز پی عشق نهان در دل و جانت مستم
نگهی جانب من گر فکنی ور نکنی
که من از غمزهٔ خونریز نهانت مستم
گر ترا هست دهانی و میانی ور نیست
که من از ذکر دهان فکر میانت مستم
فیض هرگاه که از دوست سخن میگوئی
از می روح فزای سخنانت مستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.