از کش مکش خرد بتنگ آمدهام
وز نام پسندیده بننگ آمدهام
از بس که ز خویش ناخوشیها دیدم
با خویش چو بیگانه بجنگ آمدهام
تا دیو فکنده دام افتاده بدام
تا نفس گشاده کف بچنگ آمدهام
یکذره نماند نور اسلام بدل
گوئی که بتازه از فرنگ آمدهام
شد روی دلم سیاه از زنگ گناه
از کشور روم سوی زنگ آمدهام
شهوت چو نماند در غضب افزودم
از خوک چرانی به پلنگ آمدهام
گر رنگ امید نیست بر چهرهٔ فیض
از سیلی بیم سرخ رنگ آمدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بوی می عشق برنگ آمدهام
باز شه عشق را بچنگ آمدهام
کی باشد عاشقی دچارم گردد
از صحبت عاقالان بتنگ آمدهام
شد خسته بخار زهد اول قدمم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.