گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

ای خفته رسید یار برخیز

از خود بفشان غبار برخیز

هین بر سر لطف و مهر آمد

ای عاشق یار زار برخیز

آمد بر تو طبیب غم خوار

ای خسته دل نزار برخیز

ای آنکه خمار یار داری

آمد مه می گسار برخیز

ای آنکه به هجر مبتلائی

هان مژده وصل یار برخیز

ای آنکه خزان فسرده کردت

اینک آمد بهار برخیز

هان سال نو و حیوت تازه

ای مردهٔ لاش یار برخیز

ای کاهل سست چند خسبی

هین چیست بکار و بار برخیز

هین مرغ سحر بنغمه آمد

جانرا تو بنغمه آر برخیز

آهی ز درون خسته بر کش

از دیده سرشک بار برخیز

فرصت تنگست و کار بسیار

بر خویش تو رحم آر برخیز

کاری بکن ار تنت درست است

ور نیست شکسته وار برخیز

رو چند بسوی پستی آری

سر راست نگاه‌دار برخیز

ترسم که نگون بچاه افتی

برخیز ازین کنار برخیز

یاران رفتند جمله بشتاب

تأخیر روا مدار برخیز

ما ناپای تو درنگار است

دستت گیرد نگار برخیز

خواهی تو باضطرار برخواست

حالی تو باختیار برخیز

اصحاب اگر بخواب رفتند

ای فیض تو زینهار برخیز

 
 
 
مولانا

ای خفته به یاد یار برخیز

می‌آید یار غار برخیز

زنهارده خلایق آمد

برخیز تو زینهار برخیز

جان بخش هزار عیسی آمد

[...]

حزین لاهیجی

یا از سر روزگار برخیز

یا از غم ننگ و عار برخیز

در پرده ی خواب غفلتی چند

ای دیده اعتبار برخیز

دوران سر فتنه بازکرده ست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه