ای خفته رسید یار برخیز
از خود بفشان غبار برخیز
هین بر سر لطف و مهر آمد
ای عاشق یار زار برخیز
آمد بر تو طبیب غم خوار
ای خسته دل نزار برخیز
ای آنکه خمار یار داری
آمد مه می گسار برخیز
ای آنکه به هجر مبتلائی
هان مژده وصل یار برخیز
ای آنکه خزان فسرده کردت
اینک آمد بهار برخیز
هان سال نو و حیوت تازه
ای مردهٔ لاش یار برخیز
ای کاهل سست چند خسبی
هین چیست بکار و بار برخیز
هین مرغ سحر بنغمه آمد
جانرا تو بنغمه آر برخیز
آهی ز درون خسته بر کش
از دیده سرشک بار برخیز
فرصت تنگست و کار بسیار
بر خویش تو رحم آر برخیز
کاری بکن ار تنت درست است
ور نیست شکسته وار برخیز
رو چند بسوی پستی آری
سر راست نگاهدار برخیز
ترسم که نگون بچاه افتی
برخیز ازین کنار برخیز
یاران رفتند جمله بشتاب
تأخیر روا مدار برخیز
ما ناپای تو درنگار است
دستت گیرد نگار برخیز
خواهی تو باضطرار برخواست
حالی تو باختیار برخیز
اصحاب اگر بخواب رفتند
ای فیض تو زینهار برخیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوتی است به برخاستن از خواب و کسالت، و توجه به حضور یار و محبت او. شاعر از کسانی که در غفلت و ناراحتی به سر میبرند میخواهد که بیدار شوند و به سرنوشت خود توجه کنند. او تأکید میکند که بهار و نو شدن در راه است و زمان عمل و تلاش فرارسیده است. با اشاره به لطافت و محبت یار، او خواننده را به ترک سستی و تنبلی و استقبال از زندگی و خوشیها ترغیب میکند. در نهایت، شاعر نگرانی از ناپایداری و خطر افتادن به چاه را مطرح میکند و از همه میخواهد که بیدار شوند و به تلاش و اقدام بپردازند.
هوش مصنوعی: ای خوابیده، یار به تو رسید، از خواب بیدار شو و غبار خود را کنار بزن.
هوش مصنوعی: به گوش باش ای عاشق، یار غمگین و دلشکستهات با محبت و مهربانی به سوی تو آمده است. اکنون زمان آن است که برخیزی و به او پاسخ دهی.
هوش مصنوعی: ای دل خسته و نزار، طبیبی که غمهایت را درمان میکند آمده است. برخیز و بپاخیز!
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر عشق محبوب، مست و شیدا هستی، اکنون زمان آن رسیده که بیدار شوی و از میخانه، می بیاوری.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر دوری معشوق دچار رنج و اندوه هستی، بشنو که خبر وصال یار آمده است، از خواب بر خیز!
هوش مصنوعی: ای کسی که خزان (پاییز) تو را پژمرده و دلگیر کرده است، اکنون بهار (فصل تازگی و سرسبزی) آمد، برخیز و بیدار شو.
هوش مصنوعی: سال نو آغاز شده و زندگی جدیدی شروع شده است. ای دوستِ مرده و بیجان، اکنون وقت برخاستن و زنده شدن است.
هوش مصنوعی: ای تنبل و سست، چرا خوابیدهای؟ هشیار باش و از خواب بیدار شو، زمان کار و تلاش فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: بُشنو، پرنده صبح، صدای دلنوازت را بلند کن. ای جان، تو هم با نغمههای زیبا بیدار شو و برخیز.
هوش مصنوعی: از عمیق دل خود آهی برآور و اشکی از چشمانت بریز.
هوش مصنوعی: زمان محدود است و کارهای زیادی باقی مانده، پس به خودت رحم کن و برخیز تا انجام دهی.
هوش مصنوعی: اگر جسمت سالم است، کاری کن و گرنه با اعتماد به نفس و استقامت برخیز و پیش برو.
هوش مصنوعی: به جای اینکه سر به زیر و ناامید باشی، باید با اراده و امیدواری به جلو حرکت کنی. بلند شو و با نگاهی مثبت به آینده نگاه کن.
هوش مصنوعی: بترس که به لبه پرتگاه سقوط کنی، از اینجا برگرد، از اینجا باش!
هوش مصنوعی: دوستان رفتند، همه با سرعت، تأخیر جایز نیست. بلند شو و حرکت کن.
هوش مصنوعی: دستت را بر چهرهام بگذار و از خواب بیدار شو، تا بتوانم در زیبایی تو غرق شوم و در کنارت بمانم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با شرایط سخت و اضطرار به پا خیزی، پس حالا که اختیار داری، با اراده و قدرت برخیز.
هوش مصنوعی: دوستان اگر غافل شدند و خوابشان برده است، ای فیض، تو هرگز از پا نیفتی و همیشه بیدار باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خفته به یاد یار برخیز
میآید یار غار برخیز
زنهارده خلایق آمد
برخیز تو زینهار برخیز
جان بخش هزار عیسی آمد
[...]
یا از سر روزگار برخیز
یا از غم ننگ و عار برخیز
در پرده ی خواب غفلتی چند
ای دیده اعتبار برخیز
دوران سر فتنه بازکرده ست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.