تجلی حسنه من معدن النور
فدّک القلب منی دکه الطور
حرزت صاعقا ثم استفقت
رأیت الموت و الاحیا بلاصور
تخرب فی هواه دار جسمی
و لکن بیت قلبی فیه معمور
و من ینظر الی آیات وجهه
یجده مصحفّافی الحسن مسطور
حوالی خده شعرات خضر
کان المسک ممزوج بکافور
و ما الخضراء شعرا حول فیه
فراهم آمدهٔ گرد شکر مور
نهنگ عشق دل را لقمهٔ کرد
چو افتادم در این در یاری پر شور
دموعی بحر و الهجران نیران
من بیچاره غرق بحر مسجور
ازینسان شعرها میگوئی ای فیض
نویسد تا ملک بر رق منشور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و زیباییهای عشق میپردازد. شاعر از تجلی عشق به عنوان منبع نور و روشنی یاد میکند و به تصویری از دل و روح میپردازد که در برابر عشق و زیبایی معشوق، سرشار از آرامش و زندگی است. او با توصیف چهره و زیبایی معشوق، بیان میکند که عشق او مانند دریایی است که دل او را غرق کرده و او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در انتها، شاعر از این احساسات خود شعری میسازد که به نوعی نمایشگر عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: نور و زیبایی از منبعی خالص و روشن متجلی میشود، دل را از غم و افسردگی شفا میبخشد و آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: در یک لحظه، به شدت دچار حیرت و ترس شدم و دیدم که مرگ و زندگی در کنار هم و به صورت غیرقابل تصور در حال وقوع است.
هوش مصنوعی: در عشق خود، خانهای برای بدنم ساختهام، اما قلبم در مکانی دیگر آباد است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به نشانههای زیبایی او نگاه کند، میبیند که آن زیبایی مانند کتابی است که نوشتههایش به وضوح و زیبایی بر آن نقش بستهاند.
هوش مصنوعی: در اطراف گونههای او، موهایش مانند مشک است که با کافور آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: سراسر سبزها و گیاهان به دور او مانند شکر گردآمده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به عمق و شدت عشق اشاره میکند و بیان میکند که عشق او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. او خود را در حالتی توصیف میکند که عشق مانند نهنگی بزرگ و قدرتمند، دل او را به طرز عمیقی تسخیر کرده است. در کنار این، او به حالت شادی و شور و شوقی که با تجربه عشق به دست آورده، اشاره دارد، گویی وارد دریایی از احساسات پرشور شده است.
هوش مصنوعی: من با اشکهایم در دریای اندوه غرق شدهام و هر لحظه دوری و جدایی بر من فشار میآورد. احساس میکنم جزیرهای در میان این دریای طوفانی هستم و وحشت جدایی مرا بیچاره کرده است.
هوش مصنوعی: به این شکل اشعار را سرودن، ای فیض! بنویس تا ملک بر روی ورق منتشر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دهقان کدیور گفت انگور
مرا خورشید کرد آبستن از دور
کمابیش از صد وهفتاد شد روز
بدم در بستر خورشید پر نور
میان ما، نه عقدی، نه نکاحی
[...]
بهین شکلیست ایشان را مدور
چنان چون بهترین لونی منور
اگر شیری اگر میری اگر مور
گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی بجان خویشتن کن
که مورانت نهند خوان و کنند سور
زهی دست وزارت از تو با زور
ندیده چشم گیتی چون تو دستور
ربیب الدین و دولت ای ز رایت
گرفته دین و دولت حظ موفور
به تو بنیاد دولت سقف مرفوع
[...]
اگر چون زر نخواهی روی عاشق
منه بر گردن چون سیم سنگور
جهان از زشت قوادان تهی شد
که حمال فقع باید همی حور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.