گفتی مرا که چیست ز خوبان عجیبتر
ز ایشانست آفرینش ایشان عجیبتر
در آب و خاک روح دمیدم عجب بود
در خون و نطفه صورت انسان عجیبتر
گویند آفتاب عجیبسب و مه غریب
از مهر و ماهٔ عارض خوبان عجیبتر
ابرو و چشم بر رخ خورشید طلعتان
ز ابرو و چشم غمزهٔ خوبان عجیبتر
ناز و کرشمه خد و قد بس عجب بود
گشتن اسیر صورت چسبان عجیبتر
از جان عجیب تر چه بود در سرای تن
عشقست در سرای تن از جان عجیبتر
گوشم شنید قصه مجنون عامری
چشمم بدید قصهٔ خود زان عجیبتر
خون خوردن کسیست برای کسی عجب
آنکه برای بیغم ناران عجیبتر
ای کاش داشتند ز دل دلبران خبر
از دلبری تغافل ایشان عجیبتر
رندی و شاعری عجبست از طریق فیض
آنگاه شعرهای پریشان عجیبتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.