خدای عزوجل گر ببخشدم شاید
سزای بندگیش چون ز من نمیآید
بهر چه بستم جز حق شکسته باز آمد
دل مرا به جز از یاد حق نمیشاید
برای توشهٔ عقبی بسی نمودم سعی
ز من نیامد کاری که آن بکار آید
ز بیم آنکه مبادا خجل شود فردا
دلم بطاعتی امروز می نیاساید
نرفتهام بره حق چنانکه باید رفت
نکرده هیچ عبادت چنانکه میباید
مگر بهیچ ببخشند جرم هیچان را
ز هیچ هیچ نیابد ز هیچ هیچ آید
تمام روز درین غم بسر برم که صباح
برای من شب آبستنم چه میزاید
دلم رمید وز من بهتری نمییابد
اگر دو چار گردد بگوش باز آید
حدیث واعظ پر گو نه در خور فیض است
بیا بخوان غزلی تا دلم بیاساید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس ندامت و گناه میپردازد و به این موضوع اشاره میکند که هرچند تلاشهایی برای تقرب به خدا کرده است، اما در عمل به درستی عمل نکرده و از بندگیاش شایسته نیست. او از ترس خجالت در روز قیامت، در حال حاضر سعی در انجام عبادت دارد، ولی به این نتیجه میرسد که هیچ کاری بهدرستی انجام نداده است. علاوه بر این، شاعر با اشاره به غم و اندوه خود، به دنبال راهی برای آرامش دل از طریق خواندن غزل و ذکر است. در کل، شعر به موضوعات مربوط به ندامت، تلاش برای بهبود و ارتباط با خداوند میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر خداوند متعال مرا ببخشد، ممکن است که پاداش بندگیش را بگیرد، چون من از خودم نمیتوانم چیزی بگوییم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که جز یاد خدا به آن پرداختم و مرتبط کردم، در نهایت شکست و ناکامی برایم به همراه داشت. دل من جز یاد خدا، چیزی را نمیتواند به خود بگیرد و در آن آرامی پیدا کند.
هوش مصنوعی: من برای به دست آوردن توشهای که به درد آخرت بیفتد خیلی تلاش کردم، اما هیچ کاری از من برنیامد که برای آن مفید باشد.
هوش مصنوعی: از ترس اینکه مبادا فردا شرمنده شوم، امروز برای طاعت و بندگی دل از هیچ تلاشی کوتاهی نمیکند.
هوش مصنوعی: من به درستی به سوی خدا نرفتهام و عبادتی که باید انجام دهم را به درستی انجام ندادهام.
هوش مصنوعی: اگر کسی به کسی دیگر رافت و بخشش داشته باشد، با این کار میتواند از گناه و خطای خود در برابر او عذرخواهی کند. در غیر این صورت، از هیچ چیز به دست نخواهد آورد.
هوش مصنوعی: تمام روز در این فکر هستم که صبح روزی چه خبری برای من به ارمغان میآورد و آیا این موضوع غمانگیز برای من چه نتایجی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: دل من فرار کرده و کسی بهتر از من را پیدا نمیکند. اگر کسی بیفتد، صدایش به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: واعظ صحبتهای طولانی و پرمحتوا میکند، اما این حرفها برای من دلگرمکننده نیست. بهتر است یک غزل زیبا بخوانی تا دلم آرام بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید
تنم ز رنج فراوان همی بفرساید
بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم
ز دیدگانم باران غم فرود آید
ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا
[...]
زهی سزای محامد محمد بن خطیب
که خطبهها همی از نام تو بیاراید
چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ
ز شاخسار همی بیثبات نسراید
ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر
[...]
بهار باز جهان را همی بیاراید
جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید
بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی
بگونه گونه جواهر همی بیاراید
سحاب روی شکوفه همی بیفروزد
[...]
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی
ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.