گنجور

 
فیض کاشانی

ما سرّ کُن فَکانیم ما را که می‌شناسد؟

از دیدها نهانیم ما را که می‌شناسد؟

هر چند بر زمینیم با خاک ره نشینیم

برتر ز آسمانیم ما را که می‌شناسد؟

ما همنشین ناریم از خلق بر کناریم

هر چند در میانیم ما را که می‌شناسد؟

ما جان جان جانیم از جسم بر کرانیم

بیرون ازین جهانیم ما را که می‌شناسد؟

از نام ما مگوئید وز ما نشان مجوئید

بی‌نام و بی‌نشانیم ما را که می‌شناسد؟

در هر جهت مپوئید و اندر مکان مجوئید

بیرون ز هر مکانیم ما را که می‌شناسد؟

ما را مکان نباشد ما را زمان نباشد

برتر ازین و ‌آنیم ما را که می‌شناسد؟

ما عاقلان مستیم ما نیستان هستیم

اقرار مُنکِرانیم ما را که می‌شناسد؟

کم گوی فیض اسرار دُر در صدف نگه‌دار

ما بحر بی‌کرانیم ما را که می‌شناسد؟