کاش از جانان رسد پیغام تلخ
تا کسی شیرین کند زان کام تلخ
از لب چون شکرت ای کان لطف
سخت شیرینست آن دشنام تلخ
مستی من چون لب شیرین تست
نیست از جام می گل فام تلخ
زهر چشم تو دلم از کار برد
وه چو شیرینست آن بادام تلخ
زهر هجرت تلخ دارد کام من
جز بوصلت خوش نگردد کام تلخ
سهل و آسان مینماید از نخست
عشق دارد عاقبت انجام تلخ
بر لب من نه لب شیرین خویش
تا نیارم برد دیگر نام تلخ
فیض را شیرین نگوئی تلخ گوی
هست شیرین از لبت دشنام تلخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.