شدیم بار کش ره زن هوا بعبث
وفا بعهد نکردیم با خدا بعبث
براه حق نزدیم از سر وفا قدمی
بجد وجهد شدیم از پی هوا به عبث
عنان خود بکف آرزوی دل دادیم
تمام صرف هوس گشت عمر ما بعبث
زبهر دنیی کانرا اساس پر نقشی است
بسی بدوش کشیدیم بارها به عبث
گذاشتیم زکف زاد آخرت را خام
بسوختیم به بیکار خویش را به عبث
فتادی از پی لذات بی بقا شب و روز
تمام عمر تو ای فیض شد هبا بعبث
گمان ندارم ازین بحر بیکران برهیم
چو میزنیم در این موج دست و پا بعبث
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.