بالا بلایی قامت قیامت
شمشاد را کو این قد و قامت
در شام زلفت خورشید تابان
پنهان در آن شب روز قیامت
چوگان شد آن زلف بر خال یعنی
بردی ز خوبان گوی کرامت
زان غمزه گویم با چشم و ابرو
سحری سراپا چشمی تمامت
آن دل که باشد در شام زلفت
دیگر نخواهد صبح قیامت
شیرینلبانی شکردهانی
آرام جانی ای جان غلامت
آیی بر من روح روانی
برخیزی از جا شور قیامت
در جلوه آمد ای فیض آن یار
بگذر ز مسجد بگذار امامت
بگذر ز محراب بنمود ابرو
بگذارد آن را افراخت قامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.