بخیالت نمی توانم زیست
بی جمالت نمی توانم زیست
تشنهٔ بادهٔ وصال توام
بی وصالت نمی توانم زیست
بی جمال تو نیست ار امم
با جمالت نمی توانم زیست
هر چه با بنده میکنی نیکوست
بی فعالت نمی توانم زیست
زان دهان تلخ و شور و شیرینت
بی مقالت نمی توانم زیست
از لبت آب زندگی خواهم
بی زلالت نمی توانم زیست
شربتی زان لبم حوالت کن
بی نوالت نمی توانم زیست
جای جولان تست عرصهٔ دل
بی مجالت نمی توانم زیست
پای دل را بزلف خویش ببند
بی عفالت نمی توانم زیست
غم عشقش کمال تست ای فیض
بی کمالت نمی توانم زیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.