دگر آزار مادر دل گرفتست
دگر آسان ما مشکل گرفتست
مباد آندست گردد رنجه دلرا
غم جان نه غم قاتل گرفتست
دلم ناید که دست از جان بدارم
که در وی عشق او منزل گرفتست
کنم اظهار اگر شور محبت
خرد گوید ره باطل گرفتست
اگر پنهان کنم غم سینه گوید
که بر من کار را مشکل گرفتست
چه مشکل بوده کار عشقبازی
ره آسودگی عاقل گرفتست
پریشان گر بگوید فیض عجب نیست
ز وضع روزگار سر گرفتست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در این دریا کز او عالم گرفتست
همه موجش دمادم در گرفتست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.