وزان پس چنین گفت با سرکشان
که ای نامداران گردنکشان
یکی نامور خواهم و نامجوی
کز ایدر نهد سوی آن ترک روی
سرش را ببرد بخنجر ز تن
بپیش من آرد بدین انجمن
میان را ببست اندران ریونیز
همی زان نبردش سرآمد قفیز
بدو گفت بهرام کای پهلوان
مکن هیچ برخیره تیره روان
بترس از خداوند خورشید و ماه
دلت را بشرم آور از روی شاه
که پیوند اویست و همزاد اوی
سواریست نامآور و جنگجوی
که گر یک سوار از میان سپاه
شود نزد آن پرهنر پور شاه
ز چنگش رهایی نیابد بجان
غم آری همی بر دل شادمان
سپهبد شد آشفته از گفت اوی
نبد پند بهرام یل جفت اوی
بفرمود تا نامبردار چند
بتازند نزدیک کوه بلند
ز گردان فراوان برون تاختند
نبرد وراگردن افراختند
بدیشان چنین گفت بهرام گرد
که این کار یکسر مدارید خرد
بدان کوه سر خویش کیخسروست
که یک موی او به ز صد پهلوست
هران کس که روی سیاوش بدید
نیارد ز دیدار او آرمید
چو بهرام داد از فرود این نشان
ز ره بازگشتند گردنکشان
بیامد دگرباره داماد طوس
همی کرد گردون برو بر فسوس
ز راه چرم بر سپدکوه شد
دلش پرجفا بود نستوه شد
چو از تیغ بالا فرودش بدید
ز قربان کمان کیان برکشید
چنین گفت با رزم دیده تخوار
که طوس آن سخنها گرفتست خوار
که آمد سواری و بهرام نیست
مرا دل درشتست و پدرام نیست
ببین تا مگر یادت آید که کیست
سراپای در آهن از بهر چیست
چنین داد پاسخ مر او را تخوار
که این ریونیزست گرد و سوار
چهل خواهرستش چو خرم بهار
پسر خود جزین نیست اندر تبار
فریبنده و ریمن و چاپلوس
دلیر و جوانست و داماد طوس
چنین گفت با مرد بینا فرود
که هنگام جنگ این نباید شنود
چو آید به پیکار کنداوران
بخوابمش بر دامن خواهران
بدو گر کند باد کلکم گذار
اگر زنده ماند بمردم مدار
بتیر اسپ بیجان کنم گر سوار
چه گویی تو ای کار دیده تخوار
بدو گفت بر مرد بگشای بر
مگر طوس را زو بسوزد جگر
بداند که تو دل بیاراستی
که بااو همی آشتی خواستی
چنین با تو بر خیره جنگ آورد
همی بر برادرت ننگ آورد
چو از دور نزدیک شد ریونیز
بزه برکشید آن خمانیده شیز
ز بالا خدنگی بزد بر برش
که بر دوخت با ترگ رومی سرش
بیفتاد و برگشت زو اسپ تیز
بخاک اندر آمد سر ریو نیز
ببالا چو طوس از میم بنگرید
شد آن کوه بر چشم او ناپدید
چنین داستان زد یکی پرخرد
که از خوی بد کوه کیفر برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به یک گفتوگوی میان پهلوانان و جنگجویان پرداخته میشود. وزان به سرکشان میگوید که او یک نامدار و دلاور میخواهد تا سر یکی از دشمنان را به نزد او بیاورد. بهرام، یک پهلوان، به سرکشان هشدار میدهد که از خدای خورشید و ماه بترسند و به قدرت و شجاعت کیخسرو اشاره میکند که او به تنهایی از صد جنگجو برتر است. این سخنان باعث میشود که جنگجویان از جنگ بازگردند.
سپس یکی از جنگجویان به نام تخوار، دلش پر از خشم است و میگوید که بهرام در جنگ حاضر نیست و او باید برای نبرد آماده باشد. او معتقد است هرکسی در جنگ میتواند شکست بخورد. اما تخوار به او پاسخ میدهد که این زمان در جنگ باید عملی کرد و نباید به صحبتها اکتفا کرد.
شخصی به نام ریونیز با تیر زدن به طرف تخوار او را زمینگیر میکند و تغییراتی در اوضاع به وجود میآید. داستان به ما میآموزد که بدیها و خصایص ناپسند میتوانند عواقب بدی را به همراه داشته باشند و افراد باید در برابر دشمنان هوشیار باشند.
هوش مصنوعی: پس او با سرکشان و گردنکشان به گفتگو پرداخت و به آنها گفت: ای ناموران.
هوش مصنوعی: من به دنبال یک نفر معروف و نامآور هستم که از اینجا به سوی آن ترک زیبا برود.
هوش مصنوعی: سرش را به وسیله خنجر ببرد و بدنش را پیش من به این جمع بیاورد.
هوش مصنوعی: در دل جنگ و نبردی که برپا شده، زمان برای او به پایان رسیده و دیگر نمیتواند ادامه دهد.
هوش مصنوعی: بهرام به قهرمان گفت: ای قهرمان، هیچگاه به افکار تاریک و منفی توجه نکن.
هوش مصنوعی: از خداوند بترس، زیرا مانند خورشید و ماه در دل تو تابناک هستند. از نگاه شاه و مقام او باید شرم بکشی.
هوش مصنوعی: این شعر به ارتباط میان دو شخص اشاره دارد که یکی از آنها به عنوان یک نیروی قوی و نامآور در میدان جنگ شناخته میشود. پیوند و نسبت میان این دو عمیق و خاص است، به گونهای که یکی مکمل و همزاد دیگری محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر یک سوار از میان سپاه بیرون بیاید، نزد پسر شاه که هنرمند و بااستعداد است میرود.
هوش مصنوعی: از دست او نمیتوان رهایی یافت، زیرا غم همچنان بر دل شاداب و خوشحال تاثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: سردار جنگ به خاطر صحبتهای او دچار نگرانی و آشفتگی شد، زیرا پند و نصیحت بهرام، قهرمان بزرگ، او را به فکر فرو برد.
هوش مصنوعی: فرمان داد تا افرادی شناختهشده و برجسته به سمت کوه بلند بروند و تند و به سرعت حرکت کنند.
هوش مصنوعی: از میان انبوه دشمنان بیرون آمدند و به جنگ آنها شتافتند و با اعتماد به نفس ایستادند.
هوش مصنوعی: بهرام به آنها گفت که این کار را به طور کامل بر اساس عقل و تدبیر انجام ندهید.
هوش مصنوعی: باید بدانید که برتری و عظمت کیخسرو همانند کوهی است، چرا که ارزش یک تار موی او از صد نفر دیگر بیشتر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که چهره سیاوش را دیده باشد، نمیتواند از یادآوری او آرام بگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که بهرام از پایین آمدن این نشانه آگاه شد، سرانجام گردنکشها از مسیر خود بازگشتند.
هوش مصنوعی: داماد طوس دوباره به سوی فسوس آمد و در حال گردش و گذر بود.
هوش مصنوعی: او با دل پر از درد و رنج، از راه چرم به کوه سپدکوه رفت و هیچ تسلیم نشد.
هوش مصنوعی: زمانی که او را دید که با تیغی بالا و پایین میرود، کمان کیانی را به نشانه قربانی بر افراشت.
هوش مصنوعی: تخوار به جنگجو اشاره میکند که طوس آن سخنان را به طور جدی و با اهمیت شنیده و پذیرفته است.
هوش مصنوعی: یک سوار میآید و بهرام کنارم نیست؛ دل من جسور است و پدرام در کنارم نیست.
هوش مصنوعی: نگاهی به اطراف بینداز تا شاید به یاد بیاوری که چه کسی است که تمام وجودش از آهن ساخته شده و برای چه هدفی اینگونه است.
هوش مصنوعی: پاسخ او را به این گونه داد که این فرد همان طور که میبینید، سوار بر اسب و در حالت آمادهباش است.
هوش مصنوعی: چهل خواهر مثل بهار خوش و خرم است، اما در خانوادهاش فقط یک پسر دارد.
هوش مصنوعی: نوجوانی با ظاهر فریبنده و خوشزبان است که جرأت و شجاعت دارد و به تازگی به خانوادهای مهم وابسته شده است.
هوش مصنوعی: او به مرد بینا گفت که در زمان جنگ نباید به حرفها و آوازها گوش داد.
هوش مصنوعی: وقتی جنگ به پا میشود، من در دامن خواهرانم میخوابم.
هوش مصنوعی: اگر باد دمی به من برخورد کند و بگذرد، اگر زنده ماندم، حواست باشد که همچنان در کنارم بمانی و مرا ترک نکنی.
هوش مصنوعی: اگر سوار شوم و با تیر به اسب بیجان بزنم، چه میگویی ای کسی که تجربهات را دیدهام؟
هوش مصنوعی: به او گفت: بر مرد به او اجازه بده که شاید طوس از این موضوع به شدت عصبانی شود.
هوش مصنوعی: بداند که تو قلبی زیبا و آراسته داری و به خاطر او تلاش میکنی تا صلح و دوستی را حفظ کنی.
هوش مصنوعی: این است که در گور برادرت، جنگی را به راه میاندازی که باعث ننگ و عیب برای تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که ریونیز به دور نزدیک شد، بزه را برداشت و آن شیز که خم شده بود را به بالا کشید.
هوش مصنوعی: از پشت نور بالا، تیر زیبایی به او زده شد که سرش را با لطافت و زیبایی زینت بخشید.
هوش مصنوعی: سوارکار از اسبش به زمین افتاد و سر ریو بر خاک فرود آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که طوس به بالای کوه نگاه کرد، آن کوه در نظر او ناپدید شد.
هوش مصنوعی: یکی از افراد باهوش داستانی را بیان کرد که نشان میدهد چگونه شخصی به خاطر کردار ناپسندش مجازات سنگینی را تحمل کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.