چو بهرام برگشت با طوس گفت
که با جان پاکت خرد باد جفت
بدان کان فرودست فرزند شاه
سیاوش که شد کشته بر بی گناه
نمود آن نشانی که اندر نژاد
ز کاوس دارند و ز کیقباد
ترا شاه کیخسرو اندرز کرد
که گرد فرود سیاوش مگرد
چنین داد پاسخ ستمکاره طوس
که من دارم این لشکر و بوق و کوس
ترا گفتم او را بنزد من آر
سخن هیچگونه مکن خواستار
گر او شهریارست پس من کیم
برین کوه گوید ز بهر چیم
یکی ترکزاده چو زاغ سیاه
برین گونه بگرفت راه سپاه
نبینم ز خودکامه گودرزیان
مگر آنک دارد سپه را زیان
بترسیدی از بیهنر یک سوار
نه شیر ژیان بود بر کوهسار
سپه دید و برگشت سوی فریب
بخیره سپردی فراز و نشیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.