این غزل در گزیدهٔ غزلیات فیاض در دسترس از طریق وبگاه چکامه به همت مرکز تحقیقات رایانهای حوزهٔ علمیه اصفهان وجود دارد.
جمعی که یادبود فراموش کردهاند
سرمایهٔ وجود فراموش کردهاند
از یاد بردهاند مرا بی حقیقتان
خود را ببین چه زود فراموش کردهاند
از کس شکایتم به جز از بخت تیره نیست
آتش به جرم دود فراموش کردهاند
هرگز لباس عافیت ما نشد تمام
گر تار داده، پود فراموش کردهاند
خوش باد وقت عیش فرورفتگان خاک
کاین گنبد کبود فراموش کردهاند
غفلت چنان گرفته فرو اهل هوش را
کز لذت شهود فراموش کردهاند
آسودهاند در بغل تیغ عاشقان
اندیشهٔ حسود فراموش کردهاند
از بس که محو لذت زخمند بیدلان
بر سر کلاهخود فراموش کردهاند
هرگز نوازشم به جفایی نمیکنند
این حاتمان که جود فراموش کردهاند
با نالههای زار من ارباب انتعاش
از نغمههای عود فراموش کردهاند
من خود نگویم این که وفا بود یا نبود
گر بود و گر نبود فراموش کردهاند
فیاض اضطراب تو جایی نمی رسد
این دست و پا، چه سود فراموش کردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به بیان احساسات و دردهای فردی میپردازد که مورد فراموشی و بیتوجهی قرار گرفته است. شاعر از جمعی سخن میگوید که دیگر به یاد او نیستند و به اهمیت وجود او، که سرمایهای ارزشمند است، توجهی نمیکنند. او از بدشانسی و تقدیر نامناسب شکایت دارد و از اینکه آتش وجودش به دلیل غفلت دیگران خاموش مانده است، ابراز نگرانی میکند. همچنین از نارضایتی خود از بیحالی و فراموشی لذتهای واقعی زندگی سخن میگوید و به نوعی ناامیدی و درد در دنیای پر از حسادت و بیوفایی اشاره میکند. در نهایت شاعر به این نتیجه میرسد که اضطرابش بیفایده است و از فراموشیای که دیگران در حق او کردهاند، رنج میبرد.
هوش مصنوعی: گروهی که به یادآوری گذشتهها و خاطرات اهمیت نمیدهند، در واقع از ارزشهای وجودی خود غافل شدهاند.
هوش مصنوعی: آنهایی که با حقیقت آشنا نیستند، مرا فراموش کردهاند. به خودشان نگاه کنند، چقدر زود کسی را از یاد میبرند.
هوش مصنوعی: شکایتم از هیچکس نیست جز از بخت بد خودم. دیگران به خاطر درد و رنجی که کشیدهام، گناه را به گردن آتش میاندازند و فراموش کردهاند که من تنها قربانیای هستم که دچار این دود شدهام.
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستیم به طور کامل از امنیت و آسایش برخوردار شویم، حتی اگر در ظاهر خوب به نظر برسد، اما واقعیت این است که جزئیات مهم و اساسی فراموش شدهاند.
هوش مصنوعی: زمانی را که مردگان در حال خوش گذرانی هستند، خوش باد! زیرا این آسمان آبی، فراموش کرده است که آنها وجود داشتهاند.
هوش مصنوعی: غفلت آنچنان بر اهل فکر و آگاهی سایه افکنده که آنان لذت مشاهدهی حقیقت را فراموش کردهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان با تیغ عشق در آغوش خود آرام دارند و دیگر به حسادتهای دیگران فکر نمیکنند.
هوش مصنوعی: بیدلان آنقدر در لذت درد و زخم غرق شدهاند که حتی کلاهخود خود را فراموش کردهاند.
هوش مصنوعی: هرگز نوازش من را به بیمهری تبدیل نمیکنند، این افراد با کرم و generosity که فراموش کردهاند چه بودهاند.
هوش مصنوعی: من با نالههای دردناک خود، اربابان و کسانی که به شادی و خوشی مشغول هستند را از یاد بردهام و آنها دیگر به نغمههای آرامشبخش عود توجهی نمیکنند.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که آیا وفا وجود داشت یا نداشت، حتی اگر بود یا نبود، دیگر به یاد نمیآورند.
هوش مصنوعی: خونمایی بیفایده و بیهدف تو به جایی نمیرسد؛ این تلاشها و زحمتها چه فایدهای دارند، وقتی که فراموش کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این غافلان که جود فراموش کرده اند
آرایش وجود فراموش کرده اند
آه این چه غفلت است که پیران عهد ما
باقد خم سجود فراموش کرده اند
آن نور غیب را که جهان روشن است ازو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.