گنجور

 
فایز

اگر دوران دهد بر بادم ای دوست

وگر هجران کند بنیادم ای دوست

مکن باور که فایز چشم و زلفش

رود از خاطر و از یادم ای دوست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode